نقد و بررسی محتوای ناول بازیگر آپ فیلم‌های ماوراء طبیعی، قسمت پنجم

هشدار: این نقد می‌تونه محتوای ناول رو لو بده.

قسمت پنجم نقد و بررسی ناول بازیگر ماوراء طبیعی رو با بخشی از چپتر ۲۸ شروع میکنم. در اینجا بیننده‌های فیلم که در واقع خودشونم روح هستن، در مورد فیلمی که مشغول دیدنشن اظهار نظر میکنن:

[ژوتانگ واقعا بدشانس بود. اول با روح روباه روبرو شد، از پنجره بیرون افتاد و به تابوت برخورد کرد و گرفتار زامبی شد. بعد هم موقع انجام مأموریت به یه دره برخورد. متأسفانه اون با مرد بزرگی که پودر دندون داشت اختلاف پیدا کرد…]
[ممکنه این کارما باشه؟]
[یادتون نره تو یه فیلم زامبی چیزی که بیشتر از همه درباره‌ش صحبت میشه خوب و بده. حتما فیلمای زامبی کمی رو تماشا کردید. همه فیلم‌های زامبی که اخیرا دیدم همین جوری بودند. افراد خوب در تمام عمرشون خوشحالند در حالی که افراد بد همیشه در بند خودشون گرفتارند. بهتون بگم فیلمای ترسناک شانس بازیگرا رو با توجه به شخصیت بازیگرا تغییر میده. ژوتانگ باید مخفیانه ارزش شانس خودش رو کم کرده باشه.]
[لعنت، هنوزم این طوریه؟ دیدن علم!]
[ژوتانگ 2 تا فیلم زامبی بازی کرده و این چیزا رو نمی‌فهمه. اگر واقعا می‌فهمید فیلم زامبی انتخاب نمی‌کرد. یه بازیگر تاریک و شرور اساسا سرنوشت خوبی نداره مگه اینکه خیلی قوی باشه.]
[نمی‌بینید لوون و مرد کوچیک نابینا چه خوب هستند. هیچ اتفاقی نیفتاد و شخص بزرگی ازشون محافظت میکنه. من درباره شخصیت اون مرد نابینا اطلاعی ندارم اما لوون مرد خوبیه.]
[لعنت، یوشیومینگ شخص خوبی نیست و شانس بدتری داره! اول، زامبی تقریبا صورتش رو بو+ید بعدشم توسط ژوتانگ گاز گرفته شد. شانس اونم کم شده؟…]
[برای پاسخ هیچ پاداشی وجود نداره.]
[مرد بزرگ چی؟ درباره اون چی میگید؟]
[امممم … اون خوب و بده. هیچ قانونی پشت کارهایی که انجام بده نیست و ما نمی‌تونیم درکش کنیم. جرئت نمی‌کنم درباره‌‌ش حرفی بزنم. بهتره بگم قلبش تاریکه، اما ببینید از 2 شخصیت خوب محافظت میکنه. برای قربانی کردن اون یه چاقو قرض گرفت اما کمک کرد تا یوشیومینگ نجات پیدا کنه. سرم درد گرفت، نمیتونم به وضوح چیزی بگم. ما نمی‌تونیم خدایان بزرگ رو درک کنیم. درکشون رو به کارمندا بسپرید.]

نکته‌ی جالب اینه که این حرفا رو روحایی دارن میزنن که خودشون پول دادن تا بیان زنده زنده عذاب کشیدن آدما رو در جریان فیلمای ترسناک ببینن. کل این حرکت میتونه شرورانه و غیر اخلاقی جلوه کنه اما وقتی که با جریان داستان همراه میشیم و کامنتای مکرر این روحا رو می‌‌خونیم، دیگه این حس بی رحمانه و غیراخلاقی بودن از بین میره و خوده روحا شروع میکنن به صحبت در مورد خیر و شرارت.

افراد خوب در تمام عمرشون خوشحالند
از نظر مخاطب فیلمای ماوراء طبیعی، در فیلم های زامبی همچین الگویی صدق میکنه. چرا؟
اینجا صحبت از همدلی و تاثیرات مثبتشه. این تراژدی البته در فیلمای مرتبط با ارواح هم وجود داره و بارها میتونیم ببینم که همدلی و همکاری بازیگرا باعث نجات پیدا کردنشون میشه.

یک ذره‌ی کوچیک اما یک ذره‌ی خوب
میزان همدلی افراد حاضر در آپ بسیار کمه. اونها افرادی هستن روی زندگی خودشون قمار کردن تا بتونن به خواسته‌هاشون برسونن. بسیاری از دیدگاه‌های این افراد نسبت به زندگی، دیدگاه‌هایی ساختارشکنانه و عجیبه یا ایرادات فاحش زیادی داره.
اما این به معنی شرور و تاریک بودن مطلقشون نیست. رفتار همدلانه در جریان این بازی به صورت یک برگ برنده میتونه ظاهر بشه و شانس افراد رو برای موفقیت، تا حد زیادی افزایش بده.

فکر میکنم این احساس، نمیتونست در هیچ محیطی به اندازه‌ی یک محیط ترسناک و تاریک که شانس زنده موندن کمی درونش وجود داره خودشو به این خوبی نشون بده.

آیا حاضرید وارد فضای آپ ماورء طبیعه بشید؟
یکی از سوالایی که بارها و حین خوندن این ناول از خودم پرسیدم اینه که آیا حاضرم برای برآورده شدن مهم‌ترین آرزو‌های زندگیم وارد همچین آپی بشم؟
همه‌ی ما ممکنه آرزو‌های دور و درازی داشته باشیم اما اینکه حاضریم بابت برآورده شدن چنین آرزوهایی چقدر تلاش کنیم یا چجور بهایی رو پرداخت کنیم، صحبت کاملا متفاوتیه.
در فضای ناول هم، هرچند تعداد بازیگرای آپ خیلی زیاده، اما نسبت به جمعیت زمین، تعداد کمی دارن و اینو میشه از آمارای آپ و گزارشای ثبت شده فهمید.

فارغ از ترس رو به رو شدن با موقعیت‌های مرگبار، ذات ورود به همچین آپی شرورانه است. ریشه‌ی شکل گیری آپ نامشخصه و سرگرمی و چرخه‌ی سود رسانی‌ای که خلق میکنه به هیچ عنوان اخلاقی به نظر نمیرسه.
در همچین موقعیتی، شجاعت تنها مزیت ممکن نیست. در کنار شجاعت، موضوعات دیگه‌ای هم مطرحه که قبل از ورود به آپ لازمه در موردش تصمیم گرفت. در مورد افراد خوش قلبی مثل یان‌جینگ، نمی‌تونم تصور کنم که چطور منطق همچین فردی بهش اجازه داده که وارد همچین آپی بشه.