فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 24

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۲۴ - یورش به سیاهچال

انسان‌ها همه یکسان نبودند و برخی حتی زمانی که در سیاره‌ای هوشیار مانند زمین زندگی می‌کردند، قوانین اساسی پر برکتی داشتند.

لیام چنین قانون اساسی خاصی نداشت.

در زندگی قبلی‌اش، به افرادی که این را داشتند حسادت می‌کرد، زیرا می‌توانستند به راحتی اوج بگیرند و بالاتر بایستند، آن هم وقتی که دیگران در حال مبارزه بودند.

بدن، ظرفی بود که جذب، ذخیره و به عنوان مجرای انرژی و جادو عمل می کرد. بنابراین وقتی کسی در این زمینه دست بالا را داشت، پیشرفت آنها روان و مداوم بود.

در زندگی دومش، لیام هیچ برنامه‌ای برای دست کم گرفتن چنین عامل مهمی نداشت، به‌ویژه زمانی که این موضوع در آستانه او بود.

«تو با کلاس الهی مطابقت داری؟» لیام به میا خیره شد و از او پرسید و مستقیماً به موضوع اصلی رفت. «رده اس اس اس؟» او افزود.

دختر مقابلش گیج بود. لب هایش کمی باز شد و پرسید. «چی؟ از کجا میدونی؟»

الکس و ری هم شوکه شده بودند و با چشمانی پر از سوال به او نگاه کردند.

لیام لبخند زد. او مجبور نبود منتظر پاسخ آنها بماند. فقط از روی واکنش آنها قضاوت می کرد، او می توانست تشخیص دهد که حدس او واقعاً درست بود.

«ها ها... هیچی همینجوری حدس زدم.» نیشخندی زد و دستانش را بالا برد. «من فقط تعجب کردم که چرا یه کلاس مثل کشیش رو انتخاب کردی.»

«ارشد، بهت که گفتم. ما تیم قوی ای هستیم.» ری خندید. ظاهراً فقط او پاسخ لیام را قبول کرده بود، زیرا دو زن دیگر، چشمان خود را ریز و با احتیاط به...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی