باز: تکامل آنلاین
قسمت: 31
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۱ - حرو&مزاده!
لیام با تعجب خیره شده بود که چه اتفاقی می افتد. احمقانه ترین اشتباهی که می توانست بکند این بود که بی جهت یک شخصیت با رفتار دوستانه را تحر&یک کند، مخصوصاً با توجه به اینکه کلاغ سه سر، رئیس سیاهچال مبتدی بود.
پس فوراً از کار خود دست کشید و نگرش خود را تغییر داد.
«متاسفم که اینقدر طول کشید؟» موهایش را بهم زد، در حالی که در عین حال در تلاش بود تا به خاطر بیاورد که آیا در زندگی قبلی خود چیزی مشابه در رابطه با سیاهچال مبتدی شنیده است یا خیر.
کلاغ سیاه بزرگ از رفتار او سرگرم به نظر میرسید و پرنده در حالی که بلند فریاد میکشید، بالهایش را تکان داد، همینطور یکی از سه سرش را.
قبل از اینکه لیام بتواند بفهمد چه اتفاقی می افتد، سر دیگر پرنده واکنش نشان داد و منقار مربوطه آن شروع به حرکت کرد. «خفه شو رونارا. من دارم حرف میزنم نمی بینی؟»
اولین سر پرنده که با صدای بلند جیغ می زد، فوراً ساکت شد، گویی کودکی مطیع است. سپس سر دوم گلویش را صاف کرد و به صحبت ادامه داد.
«انسان، توی صد دهه گذشته، تو اولین کسی هستی که این آزمایش رو با موفقیت به چالش کشیدی و پشت سر گذاشتی. دیدنت افتخار بزرگیه جنگجوی دلاور!»
لیام بی صدا سری تکان داد و به پرنده اجازه داد بیشتر صحبت کند. در همان زمان متوجه چیز عجیبی در مورد این کلاغ سیاه شد.
سر اولش مثل پرنده جیغ می کشید، اما سر دوم و وسطش با صدای زن اغوا کننده ای با او صحبت...
کتابهای تصادفی

