باز: تکامل آنلاین
قسمت: 42
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۲ - لطفا منو بکش! می تونم خودکشی کنم؟ قسمت ۲
«آه؟ الان چی شد؟»
«چرا رئیس وی اینقدر فریاد می زد؟»
هیچ کس قادر به درک معنای پشت آنچه می دید نبود. تنها چیزی که می توانستند بفهمند این واقعیت بود که لیام سلامتی خود را با یک معجون پر کرده بود.
حتی رهبر گروه، زه مین هم همینطور بود. «دوباره جمع بشید. دوباره جمع بشید. با هماهنگی حمله کنید. کورکورانه عجله نکنید. حواستونو جمع کنید با اسلحهتون کجا رو هدف می گیرید.»
مرگ جین وی مانند یک زنگ بیدارباش بود و نبرد، بار دیگر با دستورات فعال تر زه مین آغاز شد.
《فقط با یه معجون سلامتی نمی تونه زیاد دووم بیاره. حواستونو جمع کنید و سلامتی اش رو پایین بیارید.»
«طلسمای کمتری استفاده کنید؛ به جاش روی دقت هدفگیری تمرکز کنید.》زه مین بلند فریاد زد. در دست او گلوله عظیمی از آتش ظاهر شد و آن را به سمت دشمن نشانه رفت.
اما لیام قصد نداشت مانند یک مترسک در گوشه ای بایستد تا دیگران مهارت خود را روی او تمرین کنند. چهره او بار دیگر تار شد و این بار در مقابل شخص دیگری ظاهر شد.
و درست مثل قبل، مشت هایش به بیرون پرید، یکی از آنها گلوی مرد را گرفت و دیگری را به سمت پایین شکمش دراز کرد، جایی که گوشت و محتویات درون مرد را در مشتش پیجاند.
اخخخخ! آه! آههههه!
گو مو از شدت درد شروع به فریاد زدن کرد. چشمانش از درد بیرون زده بود و دندان هایش زبانش را گاز گرفته بود زیرا نمی توانست درد را تحمل کند.
در همین حین، رگبار حملات بر بدن لیام فرود آمد. انفجار. انفجار. انفجار.
در حالی که هر دو مشتش هنوز در جای خود محکم بودند، در زوایای مختلف حرکت کرد و در حالی که پاهایش در همان نقطه ثابت بودند، از حملات طفره رفت.
حرکاتی که او انجام می داد بسیار جزئی بود و با این حال او به طور موثر از اکثر حملات طفره می رفت، آن هم در حالی که هدف در دستانش محکم در جای خود بود.
کتابهای تصادفی