باز: تکامل آنلاین
قسمت: 52
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۵۲ - دست های پوشیده از پینه
مربی با قاطعیت به لیام نگاه کرد و ادامه داد.
«در منتهی الیه جنوب پادشاهی گرش، شهر کوچیکی وجود داره و ارباب شهر، شاگرد یه استاد طب باستانیه.»
«من شایعاتی شنیدم که این استاد می دونه چطور بدن یه نفر رو درمان کنی و حتی می تونه فلجی مثل من رو نجات بده.»
«اما این تمام اطلاعاتیه که من تا الان موفق به جمع آوریشون شدم.»
«سفر به قسمت جنوبی پادشاهی خیلی خطرناکه چون زمین ها عمدتاً پوشیده از جنگل های انبوه هستن و اون سرزمین ها متعلق به جونورای وحشی و همچنین مردای وحشی هستن.»
«تنها آرزوی من اینه که یه روز از اون روستا دیدن کنم و بفهمم که آیا اونچه که شنیدم حقیقت داره یا نه. شاید حتی فرد بی فایده ای مثل من هم بتونه یه شروع دوباره داشته باشه؟»
چشمان لیام بلافاصله برق زد. آنجا بود!
و در همان ثانیه، اعلان ها به صدا درآمدند.
[بخش دوم ماموریت زنجیرهای منحصر بهفرد فعال شد]
[ماموریت را نمی توان رد کرد]
[از شهر جهریا دیدن کنید و برای گذرگاه های فلج شده درمان را پیدا کنید]
«همممم...» لیام ماموریت را کاملاً خواند و چانه خود را خاراند. این در واقع ماموریتی که او انتظار داشت نبود.
ماموریت واقعی که او به دنبال آن بود، در مورد دستور العمل اکسیر ارزشمندی بود که بدن یک نفر را تا ۱۰۰% کامل می کرد و یک ساختار ایده آل را به ارمغان می آورد که حتی آسمان ها نیز به آن حسادت می کردند.
<...کتابهای تصادفی

