باز: تکامل آنلاین
قسمت: 56
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۵۶ - سریع و کثیف
در حالی که دستانش به شدت کار می کردند، لیام از قبل همه چیز را در مورد بازدیدکننده غیرمنتظره اش فراموش کرده بود و روی شعله های آتش کنارش متمرکز شده بود.
او مشاهده کرد که تودههای سنگ آهن در حال ذوب شدن و تشکیل نوعی توده با هم هستند و سپس بطور کامل ذوب میشوند. او به سرعت این سنگ معدنی مذاب را برداشت و روی قالب شنی شمشیری ساده ریخت.
او تنها چند ثانیه به سنگ معدن فرصت داد تا شکل قالب را به خود بگیرد، او به سرعت شمشیر خام تصفیه نشده را بیرون آورد و آن را در آب سرد قرار داد.
سپس یک بار دیگر شمشیر را در کوره گذاشت و فلز را دوباره گرم کرد و سپس آن را روی سندان گذاشت.
«هاه هیچوقت فکر نمی کردم که دوباره این کار رو انجام بدم.» لیام خندید. تقریباً عاشقانه به تکه سلاح نگاه کرد و شروع به چکش زدن آن کرد.
اگرچه بلافاصله مشخص نبود، اما این مرحله مهم ترین مرحله در ساخت یک سلاح بود. هر چه یک اسلحه بیشتر چکش کاری می شد، قدرتمندتر می شد.
اگرچه لیام صرفاً برنامه ریزی کرده بود که مجموعه ای از سلاح های متوسط را بسازد تا مهارت تخصصش در این کار را به سرعت افزایش دهد، پس از شروع فرآیند، همه چیز را کاملاً فراموش کرد.
او شمشیر آهنی ساده را بارها و بارها کوبید، انگار گنجی گرانبها بود. و هنگامی که فلز سرد شد، دوباره آن را در کوره گرم کرد و بارها و بارها آن را چکش کاری کرد.
تمام بدنش از بالا تا پایین خیس عرق بود و رگه های شمشیر، ریزتر و ظریف تر می شد. با این حال، لیام بدون نشان دادن هیچ نشانه ای از توقف به چکش زدن ادامه داد.
او از زمانی که این شانس دوم معجزه آسا را دریافت کرده بود، دائماً در حال دویدن بود. اما حالا که ذهنش متمرکز و ثابت شده بود، ریتم آشنا تمام خاطرات گذشته را در خود یافت و در آنها غرق شد.
دینگ. لیام بدون اینکه متوجه شود با صدای بلند غرغر کرد و تمام ناراحتی هایش ...
کتابهای تصادفی


