فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 55

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۵۵ - فرصت طلایی یا؟

الکس می توانست بگوید که فرد نفرت انگیز قرار نیست امتیاز خاصی برای او قائل شود. بنابراین با انگشتانش که با بی قراری تکان می خورد شروع به صحبت کرد، صدایش به سختی زمزمه می کرد.

《چیزی که به میا گفتی... من واسش آماده ام.» این بهترین راهی بود که او می توانست با وجود این که اعصابش خرد شده بود صحبت کند.

بیخیال، حداقل الان باید بیشتر علاقه نشون بده؟ با ناراحتی لب هایش را گاز گرفت و به مرد نگاه کرد و برای لحظه ای همان طور که انتظار داشت قیافه اش تغییر کرد.

«در مورد چی صحبت می کنی؟» لیام واقعاً متعجب شد و تصمیم گرفت آن را تأیید کند.

وقتی این زن تلفنی با او صحبت می‌کرد، تصور می‌کرد که این چیزی در مورد یک رئیس میدان یا یک سیاه‌چال است. او انتظار این را نداشت.

او تصور می کرد که آنها در آینده با سرنوشتی وحشتناک روبرو خواهند شد، بنابراین راه خروجی را ذکر کرده بود که برای او نیز مفید باشد، اما او انتظار نداشت که همه چیز به این سرعت پیش برود.

در واقع، او انتظار نداشت که آنها حتی به این موضوع فکر کنند تا زمانی که بعداً بدون هیچ اقدام دیگری کاملاً مستأصل شدند.

اما او حالا اینجا بود...؟

«جدی میگی؟ خودت میدونی درباره چی دارم حرف میزنم!» الکس لبهایش را بیرون آورد.

او از قبل می‌دانست که این اتفاق چگونه می‌افتد، اما چاره‌ای جز تحمل رفتار این مرد نفرت‌انگیز نداشت.

هوم... لیام سرش را خاراند، غرق در افکارش بود. او فکر می کرد که همه چیز پس از پایان مرحله آزمایشی شروع می شود، اما آیا اکنون چیزی در حال وقوع بود؟

الکس با تردید به او نگاه کرد و بی تاب شد. «چیه؟ من هم نزدیکی رده اس دارم. یعنی من به اندازه کافی خوب نیستم؟»

لیام آهی کشید و سندان را بی صدا بلند کرد و روی محل کار ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی