باز: تکامل آنلاین
قسمت: 81
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۸۱ - دوباره!
«نه.» لیام سرش را تکان داد. «به سلامتیش نگاه کنید. موقع احضار این روستایی های مرده، خیلی از سلامتیش رو از دست داد. ما باید همین الان شروع به هدف قرار دادن رئیس کنیم.»
وقتی توضیحش را تمام کرد، شروع به بمباران رئیس با حملات بیشتر کرد و بقیه نیز به سرعت به او ملحق شدند.
مبارزه با این رییس در ابتدا قرار بود بسیار پیچیده باشد، زیرا بازیکنان را با گروههای مرده درگیر میکرد و در عین حال به طور همزمان حمله میکرد.
اما اکنون به دلیل استراتژی و موقعیتی که به کار می بردند، این کار، بیش از حد ساده شده و تنها کاری که باید انجام می دادند این بود که سلامتی های باقی مانده را نابود کنند.
وقتی میله بزرگ ۵ میلیونی سلامتی به چند صد درصد آخر رسید، ژنرال شبح دوباره شروع به زمزمه کردن چیزی کرد؛ اما لیام با پرتاب یک گلوله آتشین درست به دهانش، آن را متوقف کرد.
جلوی طلسمها را اینطور هم میتوان گرفت؟ همه مات و مبهوت بودند. این... این معنی جدیدی برای کلمات "حمله من رو بخور" به ارمغان می آورد.
شبح کاملاً خشمگین شد و جیغ زد و همه از جمله لیام را به لرزه در آورد، زیرا صدای تیزش به پرده گوش آنها حمله کرد.
به عنوان آخرین تلاش، با عجله چیزی به زبان قدیمی زمزمه کرد و درخشش قرمزی روی بدن لیام ظاهر شد.
از آنجایی که او حداکثر صدمه را وارد می کرد، آخرین حمله رئیس، برای شکست دادن او بود.
همه متوجه این موضوع شدند و وحشت کردند. آن ها خیلی نزدیک بودند تا ماموریت این سیاهچال لعنتی را تمام کنند و دیوانه وار برایش زحمت کشیده بودند، حالا چطور ممکن است این اتفاق بیفتد!
«مینا!!!» شینسو فریاد زد و درمانگر، شروع به ریختن طلسم های مختلف کرد تا او را بازیابی یا پاک کند، اما درخشش قرمز، همچنان تیره می شد.
《داداش، دویدن و پریدن به اینطرف اونطرف رو امتحان کن!》کیمهیون به طور تصادفی پیشنهاد کرد.
با این حال، لیام هنوز ایستاده بود. این بار می خواست مثل همیشه آرام باشد...
کتابهای تصادفی


