فصل ۸۹ - به تنهایی

[شما توسط سرزمین مردگان قدرت گرفتید]

[همه آمار شما ۱۰ درصد افزایش یافته است]

[امتیاز تجربه به دست آمده ۱۰ درصد افزایش یافته است]

[حیوان شماره ۱ شما توسط سرزمین مردگان آسیب دیده است]

[آمار حیوانات شما ۱۰ درصد کاهش یافته است]

[حیوان شماره ۲ شما توسط سرزمین مردگان آسیب دیده است]

[آمار حیوانات شما ۱۰ درصد کاهش یافته است]

لیام منتظر ماند تا همه اعلان‌ها یکی پس از دیگری ظاهر شوند. او انتظار برخی از اینها را داشت، اما انتظار نداشت که حیواناتش تحت تأثیر مهارت تضعیف کننده سرزمین مردگان قرار گیرند.

اما حالا که به آن فکر میکرد، همه چیز منطقی بود. یک حیوان خانگی از نوع معمولی و حیوان خانگی دیگر از نوع روح بود. هر دو آن ها مانند او با انرژی سرزمین مردگان همخوانی نداشتند.

«خب. مهم نیست. تجربه من باید بدون هیچ مشکلی منتقل بشه تا هر دوی شما همچنان بتونید سطحتون رو بالا ببرید.»

همانطور که او به اطراف نگاه می کرد، در این فکر بود که ابتدا به کدام سمت حرکت کند، ناگهان صداهای کوچکی از پشت سرش به گوش رسید. لیام فوراً برگشت و طبق عادت، شمشیر خود را از غلاف بیرون آورد.

اما وقتی به چیزی که سر و صدا می کند نگاه کرد، کمی آرام گرفت. فقط انبوهی از لاروهای شیطان در حال عبور بودند.

[لارو دیو]

مرحله ۴

سلامتی: ۴۰۰

لیام نگاهی به آمار آنها انداخت و آنها فقط مانند چندین مورچه در مقابل او بودند. «شما دوتا میخواید باهاشون مبارزه کنید؟» به روباه و پرنده نگاه کرد. می خواست هر دو بیشتر به مبارزه عادت کنند.

و این چیزی بود که باید به سختی یاد گرفته و آموزش داده میشد. هیچ میانبری وجود نداشت.

در غیر این صورت، آنها فقط توپ های شیشه ای خواهند بود که امتیاز تجربه‌ی او را می مکیدند و نه چیزی بیشتر.

کیوووو! روباه با هیجان بالا و پایین...