باز: تکامل آنلاین
قسمت: 105
فصل 105 – بالا، بالا و بالا!!!
لیام زمانی که با لجن ها می جنگید به پاداش ها توجه نکرده بود و حالا که این کار را کرد، از نتیجه تلاشش راضی بود.
همهی چیزهایی که جلویش جمع شده بود چیزهای خوبی بودند.
لجن ها عادت داشتند اقلام درجه بالا را ببلعند و در حالی که در بدنشان نگه داشته می شدند؛ به آرامی آنها را هضم کنند.
بنابراین انواع گیاهان و جواهرات خوب در میان پاداش ها وجود داشت. حتی وسایلی مانند مچ بند، انگشتر و آویز نیز وجود داشت.
لیام به میان توده ها نگاه کرد و سپس چند چیز را دید که نمی توانست تشخیص دهد. اینها کریستال های کوچک آبی رنگ بودند.
وقتی آنها را با دست برداشت، بلافاصله حل شدند و به داخل بدن او رفتند. «هاه؟» قبل از اینکه بتواند به اتفاقی که افتاده فکر کند، اعلان دیگری وارد شد.
[تبریک می گویم. شما جوهر عنصر آب را جذب کردید.]
[شما تمایل زیادی به عنصر آب پیدا کردید. همه حملات از نوع آب شما 5 درصد افزایش آسیب دارند]
لیام بلافاصله فهمید که چه اتفاقی افتاده است. او زمانی که جوهر آتش را در حوضچه گدازه جذب کرده بود، به روز رسانی های مشابهی دریافت کرده بود.
و این بار جوهر آب را جذب کرده بود. آنها حدود 550 یا بیشتر لجن آب کشته بودند و ظاهراً تعداد کمی از آنها این تکه های جوهر آب را داشتند.
او در میان توده ها جستجو کرد، همه چیز را جدا کرد و در انبارش انداخت. در مجموع 5 تکه کریستال جوهر آب وجود داشت.
او یکی از تکه ها را نزدیک روباه روح گرفت و جانور به سرعت سرش را تکان داد. کیووو.
[نه استاد، اون بده.] روباه از طریق ارتباط ذهنی به لیام توضیح داد. «چرا بده؟» سعی کرد بپرسد، اما جانور جوابی برای او نداشت.
به نظر می رسید که به طور غریزی می دانست که چیز بدی است و نباید آن را جذب کند.
لیام به نشانه فهمیدن سر تکان داد. فهمیدن دلیل ...
کتابهای تصادفی

