باز: تکامل آنلاین
قسمت: 113
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 113 – گاو دیوانه
بوم! یک انفجار مهیب به صدا درآمد، اما چهره ای که بعد از آن ظاهر شد، به نظر نمی رسید که از آن انفجار، اذیت شده باشد.
[مینوتار شیطانی] (رئیس نخبه)
سطح 42
[مترجم: مینوتار (minotar) توی افسانه ها موجودی با بدن مَرد و سر و دم گاو نر]
سر هیولا مانند، یک گاو وحشی بود که دو شاخ بزرگ از سرش بیرون آمده بود. با صدای بلند، خرخر کرد و چشمان تشنه به خونش را ریز کرد و نگاهش به لیام گره خورد.
«کی جرات کرده به خانه ی ارباب من تج&اوز کنه!»
هیولا غرش کرد و بدون هیچ هشداری، داسی که در دستش می چرخید، به بیرون پرتاب کرد.
مووووو
لیام فوراً چند قدم به عقب رفت و داس، به همان جایی که قبلاً ایستاده بود برخورد کرد.
«این یکی سخته. «دانههای عرق، روی پیشانیاش چکید و ذهنش دوباره روی فرار، متمرکز شد.
با این حال، تاکتیک های قبلی او، این بار به سادگی، کافی نبود. برخلاف غولها، این هیولای خاص، پوست ضخیم یا بهتر است بگوییم مخفی داشت.
اگر او همین الان [انفجار زهر] را فعال می کرد، اصلاً روی مینوتار، تأثیر نمی گذاشت.
او ابتدا نیاز داشت که گاو هیولا را به نوعی دچار خونریزی کند و تنها پس از آن می تواند استراتژی تقلب را اجرا کند.
اما لیام، نگران این موضوع نبود. او به توانایی های خود اطمینان کامل داشت. اگر او در اینجا تزلزل می کرد، ممکن است همین الان تسلیم شود.
او قرار بود این سیاه چال وحشت را پله پیشرفت شخصی خود کند.
«میخوای شروع کنیم؟ «لیام پوزخندی زد.
همانطور که پاهایش به سرعت حرکت می کرد و از گاو دیوانه ای که به سمت او می دوید طفره می رفت، دستش شروع به برداشتن مقداری از مانا کرد که برای تقویت چابکی خود استفاده می کرد.
به همین دلیل، سرعت او کمی کاهش یافت، اما در همان زمان، یک توپ یخ در مقابل او تشکیل شد.
در سطوح او...
کتابهای تصادفی



