فصل 124 – مشتری وی آی پی

لیام، حال و هوای خوبی داشت، بنابراین زمزمه کرد و به طور معمولی، در خیابان های شهر قدم زد. نمی دانست چرا اما احساس می کرد گره ای در قلبش باز شده است.

کیووو

روباه، محکم به او چسبیده بود و همچنین با انرژی، به همه جا نگاه می کرد.

آوردن پرنده بزرگ بادشکن، به داخل شهر شلوغ، بدون جلب توجه، بسیار دشوار بود، اما روباه به چشم نمی‌آمد.

بی‌صدا بین دو شانه‌اش جلو و عقب می‌پرید و مناظر دو طرف را بررسی می‌کرد.

«خیلی خب. وقتشه به یه سری کارا رسیدگی کنم.»

قبل از انجام هر کار دیگری، لیام ابتدا به انجمن کیمیاگری رفت.

او قبلاً مجموعه‌ای از تجهیزات را برای خودش داشت، اما اتاق‌های آموزشی انجمن، اقلام سطح بهتری داشتند، بنابراین تصمیم گرفت فقط یکی را برای چند ساعت اجاره کند.

ساختمان انجمن کیمیاگری، یک ساختمان مستطیل شکل گسترده با فضای حیاط عظیم و پر از گیاهان مختلف بود.

اینها گیاهان آزمایشی جدیدی بودند که برای نشان دادن خواص دارویی متعدد، به طور همزمان توسط استادان و کارآموزان انجمن پرورش داده شدند.

معجون هایی که با استفاده از آنها درست می شوند، معمولاً شانس زیادی برای چندین برابر قوی‌تر شدن دارند، اما در عین حال، شانس بی فایده شدن را نیز دارند، حتی به اندازه معجون هایی که با استفاده از گیاهان معمولی ساخته می شوند، مؤثر نیستند.

برخی از این گیاهان نیز به طور طبیعی وجود نداشتند و تنها در صورتی بدست می‌آمدند که در انجمن، شهرت خوبی داشته باشید.

لیام نگاهی به این گیاهان انداخت و از کنار آنها به سمت پیشخوان رفت. او در حال حاضر قصد نداشت با این چیزهای مخاطره آمیز دست و پنجه نرم کند.

آنها قطعاً چیزی بودند که می‌توان از آنها در ساخت معجون‌های کمیاب استفاده کرد، اما برای کاری که او می‌خواست انجام دهد، احتمالاً در ح...