باز: تکامل آنلاین
قسمت: 151
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 151 – فرود پر دست انداز؟!
همانطور که روباه و پرنده به لیام و چهره آرام او خیره شدند، آن دو گیج شده و حتی با صدای بلندتر جیغ کشیدند.
با این حال، لحظهای بعد، آنها کاملاً ساکت شدند زیرا چیزی غیر قابل باور را دیدند.
یک گلوله آتشین بزرگ جلوی لیام ظاهر شد و همراه با بقیه آنها در حال سقوط بود.
و همانطور که در حال سقوط بود، گلوله آتش شروع به حرکت بیشتر و بزرگتر شدن کرد.
چی؟
با این حال، هیچکس فرصتی برای فکر کردن نداشت زیرا زمین زیر پایشان به آنها نزدیک میشد.
کرررر! کیوووو!
آن دو بار دیگر از وحشت فریاد زدند. این فرود آهسته بهخاطر بادهای بُران و انتظار برای مرگ قریب الوقوع به طرز طاقت فرسایی دردناک بود.
اما... بالاخره شانس به آنها رو آورد!
و درست زمانی که میخواستند با صورتهایشان روی شیب سنگی خشک و بایر یک کوه فرود بیایند... بهطرز غیر منتظرهای اتفاق دیگری افتاد.
بوم!
مغزشان لرزید و روباه و پرنده نمیتوانستند چیزی جز تکههای سنگی که به سمتشان پرواز میکردند ببینند و صدای بلند انفجار در گوشهایشان پیچید.
آنها همچنین احساس کردند که یک نیروی عظیم، هرچند سوزان، آنها را از جهت دیگر هل میدهد و در واقع سرعت سقوط آنها را کاهش میدهد.
در عرض یک ثانیه، مرگ حتمی آنها به نحوی تغییر کرد و آنها به سادگی پراکنده شدند و به جای مردن، فقط با جراحات شدید در دامنه کوه سقوط کردند.
لیام چشمانش را باز کرد و بلافاصله یک بطری معجون سلامتی در دهانش خالی کرد. او بار انفجار را متحمل شده بود و فقط 50 امتیاز سلامتی رقت انگیز برایش باقی مانده بود!
سپس بلند شد و ابتدا به سمت روباه دوید. او هم وضعیت خوبی نداشت و به سختی سلامتی داشت.
او یک معجون سلامتی دیگر مصرف کرد و به جانور و به دنبال آن پرنده کمک کرد تا بهبود یابدند.
<...کتابهای تصادفی

