باز: تکامل آنلاین
قسمت: 152
فصل 152 – دکمه را فشار دهید یا نه؟
لیام با فعال شدن مهارت [اختفا] خود به آرامی از جایی که پنهان شده بود خارج شد. او مستقیماً وارد دره نمیشد و فقط در حومهها روی نوک پا حرکت میکرد.
چند دقیقه به این کار ادامه داد و سپس در کوه مقابل توقف کرد.
«هومم. تا وقتی که بتونم از گنومها دور بمونم و اختفام رو حفظ کنم، باید اوضاع خوب پیش بره.»
لیام میخواست ابتدا این فرض را قبل از ادامه برنامه خود تأیید کند. این سرمایه گذاری به گونهای مخاطره آمیز بود، اما مهمتر از آن، مسئله دیگری وجود داشت.
او مطمئن نبود که اطلاعاتی که در مورد این مکان به دست آورده چقدر مشروع است.
در زندگی قبلیاش یکی از انجمنهای متوسط به این منطقه برخورد کرده بود و موردی را که اکنون دنبال میکرد به دست آورده بود.
علاوه بر این، آنها از این کشف خوش شانس برای بهبود قدرت خود استفاده کرده بودند و در همه جا به آن افتخار میکردند و آن را در همه انجمنها منتشر میکردند.
موضوع بسیار داغی بود.
آنها در مورد همه چیز از جمله موقعیت مکانی، دشواریها و استراتژی هوشمندانهای که استفاده کرده بودند، بدون هیچ گونه قید و شرطی صحبت کرده بودند.
آنها تمام جزئیات را چپ و راست ارائه دادند. البته این تا حدی به این دلیل بود که آنها قبلاً محل را غارت کرده بودند بدون اینکه از چیزی به جا بگذارند.
اما لیام شک داشت که همه چیز به این سادگی باشد. شاید چیزی بود که آنها آشکارا به اشتراک نمیگذاشتند، مثلاً ضررهایی که به آنها وارد شده بود و غیره.
بنابراین تصمیم گرفت چشمانش را برای هرگونه غافلگیری غیرمنتظره باز نگه دارد.
لیام چند دور در اطراف منطقه قدم زد در حالی که مراقب بود وارد محدوده نشود.
او محل سکونت را مشاهده کرد و به نظر میرسید همه چیز با جزئیات آنچه در موردش خوانده بود مطابقت دارد.
دو غار یکی در هر پای...
کتابهای تصادفی

