باز: تکامل آنلاین
قسمت: 153
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 153 – گنومهای انفجاری
لیام نقطه قرمز کوچک روی گنوم را هدف گرفت و مهارت [توپ رعد و برق] را فعال کرد.
«زودباش، زودباش، زودباش.» او زیر لب زمزمه کرد و شاهد شلیک حمله به سمت آن چیز کوچک بود.
در بدترین حالت، او باید با 5 کوتوله که با هم به او حمله میکردند مقابله میکرد، اما هنوز هم…
بیززز!
رعد و برق منفجر شد و بدون هیچ غافلگیری به هدفش برخورد کرد!
«این باید کار کنه درسته؟»
از آنجایی که او از کمک سیستم استفاده کرد، هدف گیریاش خوب بود، اما احساس میکرد که شدت آن کمی…
اگر حمله او واقعاً مؤثر بود، گنوم اکنون باید سرگیجه میگرفت و قبل از اینکه در حالت گیجشدهاش متوقف شود، در جای خود بچرخد.
لیام نفسش را حبس کرد و تماشا کرد و منتظر بود تا این اتفاق بیفتد.
و همانطور که او میخواست گنوم نیز شروع به چرخیدن کرد…
با این حال…
در همان ثانیه بعد، گنوم به طور غیرمنتظرهای متوقف شد و چشمان بیروحش به سمت لیام قفل شد.
«لعنتی!» لیام مجبور نبود منتظر بماند تا بداند این چه معنایی دارد.
به جای گنوم، دور خود چرخید و با حداکثر سرعتی که میتوانست شروع به فرار کرد.
اما او هنوز به اندازه کافی سریع نبود.
پشت سر او پنج کوتوله بودند که با تمام وجود درحال ردیابی او بودند و حاضر نبودند اجازه دهند مهاجم فرار کند.
او بدون اینکه نفسی تازه کند دور رشته کوه دوید.
با این حال، فرار کردن از گنومها آسان نبود و آنها به تعقیب او ادامه دادند و سرعت آنها به آرامی به سرعت او رسید.
لیام نمیدانست این خوش شانسی است یا بدشانسی. روش کار نکرد اما خوبیش این بود که فقط پنج گنوم پشت سر او بودند.
او واقعا خوشحال بود که تصمیم گرفت زمانی که گروه بزرگتر در آن اطراف بود، به جای وارد شدن به داخل، بایستد و بعدا حمله کند.
اما او نمیتوانست خی...
کتابهای تصادفی
