فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 157

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 157 این جنگه

[ماموریت جدید در دسترس است.]

[شما قدردانی روت خدمتکار سلطنتی را به دست آورده‌اید. او آرزو دارد دوباره شما را ملاقات کند.]

[پاداش: کلاس جادوگر منحصربه‌فرد - افسونگر]

[آیا مایل به پذیرش تلاش هستید؟ بله/خیر]

شن یو چند بار دیگر به ماموریت خیره شد و در حالی که از کاخ بیرون می‌رفت آن را پذیرفت.

«من قبلاً در مورد این کلاس چیزی نشنیده بودم. این اسم رو توی لیست کلاس‌های کشف شده هم ندیدم. پس باید خیلی خاص باشه؟ هوم.»

او به این فکر کرد که منتظر لیام باشد و تصمیمی بگیرد، اما نمی‌دانست که آیا این تلاش تا آن زمان در دسترس خواهد بود یا خیر.

اگر این گزینه به طور ناگهانی ناپدید می‌شد چه؟

«نباید برای همه چیز به اون وابسته باشم. اینجوری خیلی آویزون به نظر می‌رسم. نه. نه.» شن یو سرش را تکان داد. او به عقب برنگشت و با عجله به حرکت به سمت بیرون از قصر ادامه داد.

بنا به دلایلی، او احساس عجیبی داشت که انگار کسی او را تماشا می‌کند.

او به چیزهایی از این دست عادت کرده بود، اما این بار خیلی واقعی و وحشتناک به نظر می‌رسید، بنابراین تصمیم گرفت از قصر بیرون برود.

آن‌ها ماموریت‌های زیادی را در داخل شهر پذیرفته بودند، بنابراین او هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.

علاوه بر این، دیواری از تفاوت بین سطوح آن‌ها و سطح لیام وجود داشت. اگر سریع بهبود نمی‌یافتند، فقط لیام را پایین می‌کشیدند.

شن یو از محوطه کاخ سلطنتی خارج و در میان جمعیت بیرون آمیخته شد تا خود را ناپدید کند.

سپس شروع به راه رفتن به سمت بازار اصلی شهر سلطنتی کرد، جایی که تمام مربیان مبتدی مهارت تجارت در آن قرار داشتند.

خوشبختانه، او زمان زیادی برای تکمیل ماموریت خود نگرفته بود، بنابراین امیدوار بود که بتواند به می می بپیوندد و به زودی به نتیجه برسد.

او همچنین هیچ امتیاز تجربه‌ای برای تلاش دریافت نکرده بود. بنابراین هر دو احتمالاً در یک سطح خواهند بود و می‌توانند به کار کردن و پایان دادن به ماموریت‌ها با هم ادامه دهند.

همانطور که او در مورد آن فکر می‌کرد، به یاد پاداشی افتاد که دریافت کرده بود، ویژگی جدید.

شن یو رابط وضعیت خود را باز کرد و به کلمات تازه بیرون آمده نگاه کرد.

[افسونگری: 30]

«این صفت افسونگری چه کاربردی داره؟»

«هوم... نباید کاملاً بی‌فایده باشه...» شن یو به وضوح به یاد آورد که لیام با دیدن آن گردنبند و این واقعیت که یک ماموریت را آغاز کرده بود چقدر هیجان زده شده بود.

اما او همچنین مطمئن نبود چیزی مانند جذابیت در این دنیای مجازی پر از هیولا چه کمکی به او می‌کند؟

اینطور نبود که بتواند هیولاهایی را که به سمت او می‌آمدند مجذوب خود کند تا او را گاز بگیرند و او را بکشند یا به طرفدارانش تبد...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی