باز: تکامل آنلاین
قسمت: 161
فصل 161 – بدترین نوع بازیکن آشغال
«لعنتی، هیچوقت فکر نمیکردم که دنبال کردن این کلاهبردار کوچولو همچین شانس شگفت انگیزی بندازه توی دست و بالمون.»
دو مرد پشت گروه ایستاده بودند و به مبارزه دردناکی که در حال حاضر در دره گابلینهای مکانیکی در جریان بود نظارت میکردند.
این دو رهبر انجمن و معاون رهبر انجمن قاتل بودند.
علیرغم ثروت بادآورده غیرمنتظره آنها، همچنان اخم روی صورتشان دیده میشد، زیرا معلوم شد گنومهای کوچک بسیار مشکل ساز هستند.
وقتی وضعیت سلامتی آنها کاهش یافت، چند گنوم دور هم جمع شدند و قابلیت خودویرانگری آنها فعال شد و منفجر شدند و چند نفر از اعضای انجمن را با خود از بین بردند.
«نوچ. نوچ. اگه اوضاع به همین منوال پیش بره... زیاد دووم نمیاریم. مقدمات چطور پیش میره؟ حزب حمایت آماده است؟» آبراکی آهی کشید.
با شنیدن سخنان او، الیاس، مردی که در کنارش ایستاده بود، بلافاصله پاسخ داد. «من از قبل یه دستور فرستادم و دو بار تأییدش کردم.»
«ما این بار 30 بازیکن دیگه رو همراهمون داریم. در مجموع، تمام 60 نفر از اعضای نخبه انجمن قاتل ما طی یک ساعت آینده اینجا جمع میشن.»
«هاه. بعدش، میبینیم این گنومها هنوزم میتونن مبارزه کنن یا نه!»
«مهم نیست این مکان چی داره، ما میتونیم از اول تا آخر بهش حمله کنیم و همهی گنجینههاش رو به دست بیاریم.»
«بله، همینطوره.» آبراکی به نشانه موافقت سری تکان داد.
او به عنوان رهبر انجمن به انجمن خود ایمان مطلق داشت. میدانست که مانع هر چه باشد، آن را در هم میشکند و از آن عبور میکند!
«انجمن ما به طور مداوم یکی از انجمنهای برتر سرور توی دهه گذشته بوده.»
«هر سال یه بازی ویدیویی جدید منتشر میشه و بازی قبلی رو از رقابت خارج میکنه، اما انجمن ما همچنان به کارش ادامه داده.»
«تکامل آنلاین... توی این بازی هم ما کسانی هستیم که توی صدر قرار میگیرن.»
الیاس لبخندی زد. «ما موفق شدیم از قبل به بزرگترین مانع غلبه کنیم. این گنومها که چیزی نیستن، ابراکی.»
معاون رئیس انجمن در حالی که به وضعیت اسفناکشان در ابتدای بازی فکر میکرد، نیشخند زد.
برخلاف بازیهای دیگر، در 'تکامل آنلاین' تصاویر و شخصیتها ٪۱۰۰ با زندگی واقعی همگام بود. البته این جنبه از بازی جدید و مرموز روی چیزهای زیادی تأثیر گذاشت.
اما از آنجایی که تنها یک انجمن علاف متشکل از بازیکنان حرفهای بودند، تیم آنها ضربه بزرگی خورد.
تقریباً 75 درصد از ضربههای سنگین آنها در زندگی واقعی نیز سنگین بودند.
بنابراین تیم قاتل که معمولاً در هر بازی دیگری شخصیتهای نینجاهای شیک، لاغر و متناسبی داشتند، در این بازی ناگهان تبدیل به انجمنی با بازیکنانی به چاقی سیب زمینی شد.
چگونه میتوانستند همچنان به عنوان قاتل به بازی ادامه دهند؟
برخی از اعضای جدیدتر انعطاف پذیرتر بودند و به راحتی سبک بازی خود را به کلاس دیگری تبدیل کردند.
اما قدیمیترین اعضای انجمن آنها، همگی غرور خاص خود را داشتند. آنها نمیخواستند به این سرعت تسلیم شوند و هویت خود را تغییر دهند.
بنابراین هر یک از آنها از صبح تا غروب بدن خود را تمرین میدادند.
[مترجم: این تیکه ممکنه یکم گیج کننده باشه. اگه یادتون باشه از بازیها میشه کسب درآمد کرد. این...
کتابهای تصادفی



