فصل176 – تانکی که پشت سر گذاشته شد

یک گروه از بازیکنان فراری به اشتباه با پلنگ خالدار سطح 41 برخورد کردند.

اگرچه آن‌ها در هر روز دیگری که بود از این پلنگ استقبال می‌کردند. در حالی که در مقایسه با گولم‌های هیولایی که بی‌رحمانه آن‌ها را خرد می‌کرد، درست در این لحظه، چندان خوشحال نشدند.

آن‌ها در حال حاضر برای جان خود می‌دویدند، بنابراین زمان بندی کمی ناراحت کننده بود…

«همگی، من جلوی این یکی رو می‌گیرم. شماها اول فرار کنید.» یکی از افراد گروه با صدای بلند فریاد زد. او از سر تا پا زره فلزی پوشیده بود و از یک سپر استفاده می‌کرد.

انگار تانک اصلی گروه بود.

اما به طرز عجیبی، رهبر گروه پس از دیدن ژست فداکارانه او، اصلاً از آن راضی به نظر نمی‌رسید. در عوض، او بازیکن را تنبیه کرد.

«قراره طبق معمول بی‌عرضه بازی دراری یا حداقل این بار کارت رو خوب انجام میدی؟»

حتی با وجود اینکه در عجله برای فرار بود، رهبر انجمن وقت گذاشت و این سرزنش را به او داد و سپس فرار کرد.

لیام از روی سرگرمی خندید.

او دید که سپر بازیکن از این اظهار نظر کمی ‌لرزید، و با این حال آن شخص همچنان محکم ایستاد و پلنگ را نگه داشت.

این شخص به وضوح با پلنگ برابر نبود.

تفاوت قابل توجهی در توانایی‌های آن‌ها وجود داشت و ویژگی‌های یکی به مراتب بیشتر از دیگری بود، اما حرکات بازیکن بسیار ماهرانه بود.

در حالی که با عجله حرکت می‌کرد، حتی یک اشتباه مرتکب نشد و از حملات جانور طفره رفت، علی‌رغم اینکه سرعت آن بسیار بالاتر از سرعت خودش بود.

تنها زمانی می‌توان این کار را انجام داد که بتوان الگوی حمله موجود را پیش‌بینی کرد و بر اساس آن حرکت کرد.

با این حال، گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن بود. هیولا همیشه می‌تواند تصمیم خود را در آخرین لحظه تغییر دهد و الگوی حمله را نیز تغ...