فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 181

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل181 مروارید سیاه

به عنوان یک روستا، به نظر می‌رسید که افراد بسیار کمتری در اینجا زندگی می‌کنند، بنابراین لیام به اطراف نگاه کرد تا ببیند آیا فرد دیگری در آنجا هست یا خیر.

اما به نظر می‌رسید این مکان به‌جز اجسادی که آنجا را کاملاً پر کرده بودند، خالی بود.

«خب، بچه‌ها چرا شروع به جمع کردن غارت‌ها نمی‌کنید؟» لیام زمزمه کرد و در همین حین در دهکده قدم زد.

او به تمام خانه‌های خالی نگاه کرد و تا انتهای جایی که به نظر می‌رسید غاری در دوردست وجود داشت، رفت. نگاهش روی غاری که کم نور به نظر می‌رسید، مکث کرد، گویی مشعل‌هایی درون آن وجود دارد.

«هوم...» لیام همانجا ایستاد و به راه رفتن ادامه نداد. او بر اساس تعداد خانه‌ها و کلبه‌های کاهگلی و جادوگران تاریکی که تا به حال کشته بودند، محاسبه سریعی انجام داد.

«اعداد با هم جور در نمیان. قطعاً باید جادوگرهای بیشتری توی غار وجود داشته باشه.» او مدتی منتظر ماند و به بقیه اجازه داد تا کار خود را تمام کنند.

شیاطین یکی یکی غارت‌های پراکنده را جمع کردند، حتی خانه‌ها را غارت کردند و هرچه پیدا کردند روی هم انباشتند.

بعد از چند دقیقه، آن‌ها دویدن را تمام کردند و دور هم جمع شدند.

از آنجایی که اینجا یک سکونتگاه انسانی بود، آن‌ها مقدار مناسبی از غارت شامل چندین سکه مسی و سکه نقره جمع آوری کرده بودند.

همچنین دسته‌ای از تجهیزات و گردن‌بندها و سایر ابزار مرتبط با جادو با ارزش‌های ویژگی هوش بالا وجود داشت که برای جادوگران مفید است.

لیام که با احتیاط به اقلام نگاه می‌کرد، کل توده را در فضای موجودی خود قرار نداد زیرا برخی از اقلام فقط زباله‌های بی‌ارزش بودند.

«شما بچه می‌تونید اینا رو بردارید.» او چیزهای ارزان قیمتی را توزیع کرد که ارزششان حداکثر به چند سکه مسی می‌رسید.

اما برای شیاطین، این‌ها چیزهای گران قیمتی بودند که می‌توانستند آن‌ها را بفروشند یا قطعات آن را از بین ببرند. پس از او تشکر فراوان کردند و پذیرفتند.

لیام همچنین از آن‌ها خواست که وسایل خود را عوض کنند و چند نمونه بهتر را ارائه دهند که قدرت خام و ویژگی‌های سرزندگی آن‌ها را بیشتر کند.

شیاطین هرگز با این نوع وسایل برخورد نکرده بودند، زیرا فقط رهبران جوخه و رهبران گروه تجهیزات نادر یا کمیاب می‌پوشیدند.

آن‌ها هرگز چنین تجهیزاتی را برای سربازان رده پایینی مانند آن‌ها هدر نمی‌دهند.

بنابراین آن‌ها حتی بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتند و چشمانشان درخشید زیرا مطیعانه تمام آنچه لیام به آن‌ها می‌داد را پذیرفتند.

لیام متوجه این موضوع شد اما توجهی نکرد.

بقیه غارت را مرتب کرد و چند گردنبند مروارید سیاه دید. این‌ه...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی