باز: تکامل آنلاین
قسمت: 186
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل186 – طبق برنامه پیش نرفت
در حالی که لیام با آرامش به انجام ماموریتهای تهاجم ادامه میداد، در قلمرو شیون... همه بازیکنانی که در حال حاضر آنلاین هستند در غوغا بودند.
بسیاری از مردم قبلاً از این که چگونه یک بازیکن موفق شد بدون اینکه اجازه دهد تیم یا بازیکن دیگری به او نزدیک شود به جایگاه اول رسیده بود، ناراضی بودند.
تقریباً همه میخواستند از این بازیکن شکایت کنند و او را به دلیل تقلب احضار کنند. این به طرز دردناکی آشکار و واضح بود که او از یک میانبر سوء استفاده کرده بود.
پس میخواستند از او شکایت کنند و او را مجبور به پرداخت تاوان تقلب کنند.
اما تنها مشکل این بود که... آنها قرار بود به چه کسی شکایت کنند؟
آنها میخواستند شرکت بازی او را بیرون کند و او را از بازی منع کند، اما کدام شرکت این بازی را ساخته است؟
مردم که نمیتوانستند کاری کنند، فقط میتوانستند فریبکار را در انجمنها کوبیده و خشم خود را در آنجا بیرون بکشند.
برخی از بازیکنان ثروتمند آنقدر عصبانی شده بودند که از طلای خود برای ترور او از طریق شبکههای مختلف استفاده کردند.
البته اینها فقط کسانی بودند که لیام را شخصاً نمیشناختند.
و تعداد معدودی که او را شخصا میشناختند…
ابراکی لبخند تلخی زد و پیام داد. «تبریک میگم. میخوای تبادل معجونهای مقاوم در برابر آتش رو چطور انجام بدی؟» مکث کرد و بعد از یک آه پیام دیگری فرستاد.
«من میتونم چیزهای دیگهای هم ازت بخرم. بنابراین اگه میانبری برای افزایش سطح بلدی، لطفاً اول به انجمن ما اطلاع بده.»
او میدانست که احتمالاً برای این پاسخی دریافت نخواهد کرد، اما ارزش امتحان کردن را داشت.
به غیر از ابراکی، چند بازیکن دیگر که به هر نحوی با لیام همکاری کرده بودند، همگی تبریک گفتند.
تیم کرهای که لیام با آنها گروه شده بود با حسرت به اعلامیه نگاه کردند.
«داداش، اگه با اون میموندیم، اسم ما هم توی این اعلامیه جهانی بود.» کیم هیون از فرصت از دست رفته ابراز تاسف کرد.
با شنیدن اظهارات او، کانگ مینا طبق معمول به سرعت او را ساقط کرد. «چرا اون باید جور اسکلی مثل تو رو به دوش بکشه؟»
و در نهایت، دو نفر خاص نیز به این اتفاق اخیر توجه داشتند، اما آنها همین حالا هم به چیزهای دیگری مشغول بودند و فضای ذهنی برای نگرانی در این مورد را نداشتند.
«الکس، من دقیقاً در مورد این موضوع بهت هشدار دادم. میدونستم که این اتفاق میافته وقتی ما تونستیم هویت لیام رو پیدا کنیم، چرا اون انجمنها نتونن هویت تو رو پیدا کنن؟»
«این بازی ساده نیست. هیچکس نمیتونه توی اینجا ناشناس بمونه.»
«و حالا همه چی رو شده و این کارا نتیجه معکوس داده. چیکار کنیم؟»
میای معمولاً آرام و خونسرد وقتی در اتاق آنها در مسافرخانه محلی قدم میزد، کمی بیقرار و گیج به نظر میرسید.
آنها اطلاعات مربوط به فروشنده معجون کیمیاگری یعنی لیام را با پنج انجمن به اشتراک گذاشته بودند، آن هم نه انجمن ضعیف یا ...
کتابهای تصادفی
