فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 218

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 218 کلاهبرداری از شاه زن نما...

لیام از شوک خود خلاص شد و سپس بی سر و صدا به دنبال پادشاه فریبنده جوان و زنانه رفت.

هر چقدر هم که مغزش را به هم می‌زد، یادش نمی‌آمد که در آخرین زندگی‌اش چنین شخصی را دیده باشد. نه اینکه شخصاً با شاه ملاقات کرده باشد.

اما او تصاویر و رژه‌های پیروزی را دیده بود که پس از دفاع موفق از تهاجمات اتفاق افتاد.

او مطمئن بود که پادشاه قرار است شبیه دامبلدور باشد نه شبیه یک شخص زن نما.

چگونه ممکن است چیزی بزرگ مانند این تغییر کند؟ او هیچ نظری نداشت. او هم چاره‌ای جز پیش رفتن با جریان نداشت.

«اعلیحضرت.» لیام در حالی که هنوز ایستاده بود تعظیم کرد و با فروتنی سلام کرد. در مقابل او، پادشاه جوان روی کاناپه بزرگ اتاق نشست.

یکی از پاهایش را روی پای دیگرش ضربدری انداخته بود و چشمان پر از روح مرد برای چند دقیقه بی‌صدا به او خیره شده بود.

بعد مثل اینکه این یک فکر ثانویه بود، دستش را تکان داد و به لیام اشاره کرد که بنشیند.

اگر شخص دیگری هم همین کار را می‌کرد، چنین عملی بسیار سلطنتی و غلبه کننده به نظر می‌رسید.

اما متأسفانه، به دلیل جثه کوچک او، تأثیر آن یکسان نبود.

از تمام رفتارها و اعمال او، فقط به طرز دردناکی مشخص بود که این پادشاه بیش از حد تلاش می‌کرد تا ترسناک به نظر برسد.

لیام از این خط داستانی جدید که ناگهان در مقابل او آشکار شده بود سرگرم شد، اما او چهره صاف خود را حفظ کرد و سعی کرد تا حد امکان جدی به نظر برسد.

«می‌تونی بشینی.»

«متشکرم، اعلیحضرت.»

«پس این تو بودی که به این مشکل شرم آور رسیدگی کردی... هوم...»

لیام یک بار دیگر احساس کرد که جفت چشمان زیبا و تیزبین سعی می‌کنند همه چیز را در مورد او تشخیص دهند.

«تو اونقدرها...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی