باز: تکامل آنلاین
قسمت: 225
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 225 – غار خالی؟
به محض اینکه لیام کریستال شعله را به جیب زد، دمای داخل غار یخچال فورا سقوط کرد و فرو رفت.
هر سه طرف از جمله گابلینها، چهار انسان و همچنین انسان پنجم این تغییر را احساس کردند.
با این حال، دو نفر اول در حال حاضر بیش از حد مشغول بودند و نمیتوانستند به این موضوع اهمیت دهند و دومی فقط آن را نشانهای از زمانِ رفتنِ خود میدانست.
تنها رئیس هیولای گابلین با عصبانیت غرش کرد وقتی که متوجه شد کسی گنج گرانبهای آن را دزدیده است.
با شور و نشاط بیشتری شروع به حمله به گروه چهار نفری کرد و چندی نگذشت که چهار جسد به زمین افتاد و بار دیگر گروه پاکسازی شد.
سپس رئیس گابلین با بیحوصلگی به اطراف چرخید تا قطعه شعله را جستجو کند. اما چرا لیام باید در این اطراف معطل بماند؟
او و قطعه شعله هر دو مدتها بود که از آنجا رفته بودند.
او از تمام مانای خود استفاده کرد تا محدودیتهای فیزیکی خود را به حداقل برساند و سپس با حداکثر سرعت ممکن از آنجا فرار کرد.
لیام تمام راه را از غار خارج شد و از کوهها پایین رفت.
او همچنین لونا را که در همان نزدیکی بود برد و مدام میدوید و فقط در نزدیکی دهکده کوچک توقف کرد.
از آنجایی که یک کولاک خفیف وجود داشت، به نظر میرسید که همه در داخل یورت خود بودند. حتی لیام هم میتوانست احساس کند سرمای گزنده به هستهی بدنش نفوذ کرده است.
او به خود زحمت نداد که در یورتهای مختلف را بکوبد تا رئیس پیر را پیدا کند. در عوض، لبخندی زد و شعله یخ زده را از فضای موجودی خود بیرون آورد.
فوراً صورت روباه کوچک روشن شد و با حرص لبهایش را لیسید.
قبل از اینکه حتی بتواند سر و صدا کند، یکی از یورتها باز شد و رئیس دهکده دوید،...