باز: تکامل آنلاین
قسمت: 236
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 236 – رهبر نیرومند پادگان
دیو پوزخندی زد و بدون اینکه پلک هایش را به هم بزند به لیام خیره شد.
اصلا پلک هم داشت؟ لیام دندان هایش را به هم فشار داد و تمام تلاشش را کرد تا فشار را تحمل کند. انگار حتی نمی توانست بدون اجازه طرف نفس بکشد.
و به نظر می رسید که دیو هیچ برنامه ای برای آسان گرفتن به او نداشت. او هیچ قصدی برای حرکت نشان نداد و به سادگی همانجا ایستاد.
پوزخند زشت روی لب های کلفتش گشاد شد و بعد از چند ثانیه دیو فشاری را که از خود بیرون می داد به نوعی افزایش داد.
این باعث شد لیام به تقلا افتاده و روی زمین زانو بزند. کوهی از وزن بر او فشار می آورد.
او اکنون فهمید که دیو قصد انجام چه کاری را دارد. او به زور سعی می کرد لیام را روی زمین به زانو در آورد.
و فشاری که روی بدنش سنگینی می کرد، پیوسته و ذره ذره افزایش می یافت.
با دیدن این لیام نمی دانست بخندد یا گریه کند. برای موجودی در سطح 150، این شیطان واقعاً ضعیف نبود؟
ناگایی که او ملاقات کرد احتمالا چندین برابر قوی تر از این شیطان بود زیرا در سطح آن ناگا، او می توانست تأثیر قوی تری بر روح و بدن لیام بگذارد.
لیام تسلیم نشد و به تحمل فشار ادامه داد.
در واقع، برایش مهم نبود که در برابر این هیولا سجده کند.
اما او هنوز هم تمام تلاش خود را میکرد زیرا این به طور بالقوه می تواند تأثیر روانی بزرگی بر روی شیطان حتی قبل از شروع مسابقه بگذارد.
و او قطعا به هر مزیتی که می توانست به دست بیاورد نیاز داشت.
حالا که کمی فکر کرده بود، لیام از کارش پشیمان شده بود.
اگر در عوض خم می شد و بلافاصله سجده می کرد، می توانست شیطان را فریب دهد تا او را دست کم بگیرد.
اما از آنجایی که همه چیز تا این سطح پیشرفت کرده است، او اکنون فقط می تواند تا آنجا که ممکن است این موجود را تحر*یک کند.
-'صبر کن. چرا یهو میتونم فکر کنم؟
' لیام تعجب کرد.
چند ثانیه قبل از آن، یک سردرد شکافنده داشت مغزش را خورد می کرد، اما حالا او می توانست فکر کند و تصمیم بگیرد که چگونه عمل کند؟
لیام با سختی زیاد حرکت کرد و به دیو نگاه کرد، اما دید که هاله ای سیاه از او بیرون ...
کتابهای تصادفی

