باز: تکامل آنلاین
قسمت: 238
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 238 – کی بازیچه دست کی شده؟
چشمهای قرمز هونگومبرا شدیدتر میدرخشیدند و چندین بخار سیاه چرخان از انرژی دور او جمع شدند.
هر طلسمی که اجرا میکرد اصلا ساده به نظر نمی رسید. سلامتی او نیز در آخرین ذره اش بود و او به سختی خود را نگه داشته بود.
این به احتمال زیاد آخرین تلاش بود.
حتی شیاطینی که در اطراف ایستاده بودند، متحیر به نظر می رسیدند و با حیرت رهبر را تماشا می کردند که گویی چیزی عرفانی و جادویی می بینند.
نگاهی پر از احترام و عبادت عمیق در چشمانشان بود. می توان گفت که همه آنها فداکارانه به رهبر پادگان وفادار بودند.
لیام با دیدن همه اینها فقط به کسری از ثانیه نیاز داشت تا وضعیت را بسنجد.
او جرأت نکرد منتظر بماند و نتیجه این طلسم را تماشا کند و بلافاصله شروع به رگبار کردن دیو با رگبار حملات کرد.
به همین دلیل بود که صبر کرده بود و وقت خود را صرف جمع آوری اطلاعات اولیه کرده بود.
با توجه به آنچه او می دانست، این ساتیر در احضار شیاطین کوچکتر و هیولاهای شیطانی از نوع گیاهی برتری داشت.
او یک جادوگر روح طبیعت بود که از مسیر طبیعت منحرف شده بود.
بنابراین او همچنین میتوانست طلسمهای عناصر تاریک را که شاخکهای اهریمنی قوی را از زمین برمیانگیخت، بسازد.
لیام بیش از همه نسبت به این دو حمله محتاط بود، زیرا او نمی توانست این نوع حمله ها را جذب کند.
علاوه بر این، فقط به این دلیل که خود شیطان عصبی شده و تا سطح لیام پایین آمده است، لزوماً به این معنی نیست که احضار او نیز به تناسب کاهش یافته است.
بنابراین قطعاً به نفع او بود که این مبارزه را قبل از انجام موفقیت آمیز طلسم به پایان برساند.
حملات از نوع آتش او بیشترین آسیب را به بار آورد، بنابراین لیام با عجله شروع به زدن گلوله های آتشین عظیم به سمت شیطان کرد.
با این حال، هونگومبرا به سادگی خرخر کرد و انگشت ضخیم خود را تکان داد. در ثانیه بعد بخارهای سیاه به هم پیوستند و شروع به تشکیل سدی در اطراف دیو کردند.
لیام ابروهایش را گره کرد و سعی کرد چند حمله کند، اما سد آنقدر قوی بود که هر چیزی را که او می فرستاد مسدود می کرد.
«خیلی خب، پس میرم جلو و خودم خرابش میکنم.»
ضربه ضربه ضربه. جسم لیام در نزدیکی دیو ظاهر شد و شمشیر بنفش در حالی که او بی امان به سد ضربه میزد، میچرخید.
او آگاه نبود زیرا هرگز به طور خاص تمرین نکرده بود، اما شمشیر بنفش در آن لحظه با لایه نازکی از هاله شمشیر پوشانده شده بود.
این سلاح نیمه حماسی بارها و بارها با دیوار برخورد کرد و صداهای هولناکی ایجاد کرد.
و هر بار که با هم برخورد میکردند، سد ناله و لرز...
کتابهای تصادفی


