باز: تکامل آنلاین
قسمت: 248
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 248 – مشکلات معده
آنیا با حسادت به پرنده کوچک نگاه کرد.
یک جانور روح عنصر تاریک! شاید بتوان آن را یک گنج گرانبها نامید!
او یک کاهن بود و حتی یک جانور روح قدرتمند مانند آن را نداشت. بنابراین او نمیتوانست جلوی حسادت خود را بگیرد.
مدن با خوشحالی در کانون توجه قرار گرفت و دوباره پرنده کوچولو را نوا*زش کرد. «بهشون نشون بده چیکارا میتونی بکنی توییتی.»
پرنده کوچولو پس از شنیدن فرمان او، سرش را تکان داد و با خوشحالی جیک جیک کنان با سرعت یک دارت به داخل تونل پرواز کرد.
پس از آن چهار نفر نتوانستند او را ببینند، زیرا او با تاریکی تونل یکی شد. با این حال، مدن هنوز حضور او را احساس میکرد و همچنین میتوانست وضعیت او را دنبال کند.
«ببینید. ببینید اون فقط ۵ درصد اثر کاهش آمار دریافت کرده و سلامتیش هم کم نشده.» او با افتخار نتایج را برای بقیه به نمایش گذاشت.
حالا حتی آنیا هم به وضوح تحت تأثیر قرار گرفته بود و هر چهار نفر سرشان را به علامت تایید تکان دادند.
کوسکه گفت: «درحال حاضر این قطعا بهترین گزینه است.»
«من هم همینطور فکر میکنم.» بارت همچنین اضافه کرد.
گروه دوباره سعی کردند تونل را کاوش کنند و این بار فقط کوسکه و پنج خرس مرده پشت سر او به داخل تونل پریدند.
توییتی در مقابل او بالهایش را تکان داد و در تاریکی پنهان شد.
«باشه بیا شروع کنیم.» کوسکه به اطراف نگاه کرد.
او یک مشعل چوبی را از موجودی خود بیرون آورد و آن را برای دیدن اطراف روشن کرد. سپس به آرامی به جلو حرکت کرد و همه چیز را در نظر گرفت و اطراف را با دقت مشاهده کرد.
مدتی نگذشت که با اسکلتهایی که به دیوار زنجیر شده بودند برخورد کرد و رد پای واضحی را نیز روی زمین دید.
حالت عجیبی در چهره کوسکه ظاهر شد.
این مکان به طرز خفگی تا لبه پ...