باز: تکامل آنلاین
قسمت: 253
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 253 – کی جرعت کرده؟
همانطور که او با احتیاط در اطراف حرکت میکرد، کوسکه نمیتوانست به راحتی دو اتاق دیگر به آخرین اتاق برسد.
لیام خیلی به در نزدیک بود. حتی اگر نامرئی بودن او برای کسری از ثانیه ناپدید شود، ممکن است مورد توجه قرار گیرد.
همچنین، دو اتاق قبلی هیچ نگهبان یا مردهای نداشتند که در داخل آنها پرسه بزند. احتمالاً برای این یکی اینطور نخواهد بود.
اگر این اتاق اصلی بود که آیتم ماموریت در آن قرار داشت، قطعا چیزی از آن محافظت میکرد.
کوسکه بدون حرکت برای ثانیهای مکث کرد و سناریوهای مختلف ممکن را در ذهنش مرور کرد. سپس به مردی که هنوز با شوالیههای مرگ میجنگید نگاه کرد.
هر چقدر هم که به این موضوع فکر میکرد، دو سناریو میتوانست اجرا شود و هر دو شانس بالایی داشتند که به نفع او باشند.
حالا تنها کاری که باید میکرد این بود که در را باز کند و ببیند که آیا جمعیتی داخل آن هستند یا نه. اگر بود، میدانست چه باید بکند و اگر نبود، میدانست چه باید بکند.
کوسکه نگاهی دیگر به لیام انداخت و سپس در اتاق آخر را هم باز کرد.
در همین حال…
«هاه هاه هاه.» لیام در حالی که با شمشیر خود به صورت عمودی ضربه زد نفس نفس میزد و شوالیه مرگ دیگری را نابود کرد.
حالا فقط چهار نفر آخر باقی مانده بودند و این مبارزه به نظر میرسید که بالاخره به پایان میرسد. او در انتهای تونل نیز بود و خیلی نزدیک بود که به میراث برسد.
شاید این آخرین باری بود که او نیاز داشت اینگونه بجنگد.
نه اینکه او فکرش را نمیکرد که مثل یک سگ تا جایی بجنگد تا آخرین ذره قدرتش را تمام کند... اما قطعاً بهتر بود که چند مرده متحرک داشته باشید تا کارهای کثیف را برای شما انجام دهند.
«خب. حالا...
کتابهای تصادفی
