باز: تکامل آنلاین
قسمت: 261
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 261 – همه از بین رفته اند
لیام حتی دیگر نمیدانست به چه چیزی فکر کند. او فقط در سکوت آنجا ایستاد و تماشا کرد که همه ذرات نور با خوشحالی به سمت تخم میروند.
از آنجایی که این روند برای چند ثانیه به خوبی به طول انجامید، به او نیز زمانی برای استراحت داد.
اما لیام آنقدر مبهوت بود که نمیتوانست آرام بگیرد.
با حالتی خالی در صورتش، دوباره دستش را بالا برد و سعی کرد یک بار دیگر به نیستی چرخان فرمان دهد و حالا دیوار مقابل را هدف قرار دهد.
و بار دیگر، همان روند تکرار شد و نوری کورکننده در تونل متروک و تاریک ایجاد کرد. از چه زمانی استخراج عصاره گیاهی به این راحتی حاصل میشد؟
با این حال، این برای تخم کمی متفاوت بود.
حتی اگر اکنون غلظت عصاره تقریباً دو برابر شده و به طرز وحشتناکی بالا میرفت، همچنان با حرص این دسته جدید از عصاره گیاهی را نیز مکید.
از نظر ظاهری، در گرفتن عصاره از خزههای هر دو دیوار هیچ مشکلی نداشت.
«پس فاصله مهم نیست؟» لیام مشاهده کرد.
او فکری داشت که میخواست آن را تأیید کند، بنابراین به همینجا بسنده نکرد و شروع به انرژی دادن به قسمتهای جلو، پایین، بالا و کنارههای تونل کرد.
نیستی که بیهدف به اطراف میچرخید، ناگهان به دیوارها کشیده شد، گویی جذب آهنربایی شده است.
او به راحتی میتوانست در کل آن بخش، نیستی را با سهولت حیرتانگیزی کنترل و دستکاری کند.
این اولین چیزی بود که به این راحتی به سراغش آمده بود!
آیا این نتیجه تمایل اس اس اس او به نیستی بود؟
اما قبل از آن او قادر به انجام این کار نبود. پس چه چیزی بین الان و قبل تغییر کرده بود؟
ربطی به این تونل داشت؟
این امکان پذیر نبود زیرا او کسی نبود که در اینجا جوایز را درو کرد است.
با رد کردن همه احتمالات، فقط یک چیز دیگر وجود داشت که لیام میتوانست به آن فکر کند. مرگش!
آیا او باید یک...
کتابهای تصادفی


