باز: تکامل آنلاین
قسمت: 267
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 267 – لطفا به برادرم کمک کن
میا با دیدن اینکه اوضاع از کنترل خارج شده جلو رفت و بین آن دو قرار گرفت. «لیام، لطفا. ما اینجا نیستیم که با تو دعوا کنیم. ما اینجاییم تا عذرخواهی کنیم.»
نگاه آرام و ثابت او غم و تنهایی غیر قابل انکاری را با خود همراه داشت. «بعد از آخرین باری که ملاقات کردیم، چند تا اتفاق افتاد و یهجورایی... ما الان اینجاییم.»
آهی آرام بیرون داد، به نظر خیلی خسته به نظر میرسید.
«خب؟ و من مقصرم؟» لیام راحت روی تخت در اتاق نشست. «من به شما سه تا یه پیشنهاد دادم اما مجبورتون نکردم که قبول کنید.»
«نه، این کار رو نکردی.» میا لبخند تلخی زد. چیزی که او نگفت این بود که لیام قبلاً این کار را انجام داده، اما اکنون این کار را انجام نداده بود.
او فعلاً نمیخواست در مورد آن صحبت کند، بنابراین با چیز دیگری شروع کرد که آنها برای آن به اینجا آمدند.
«اعتراف میکنم ما چند تا اشتباه مرتکب شدیم، اما لطفاً باید به ما اعتماد کنی، ما شایعه قرارداد برده رو پخش نکردیم. ما کاری به این موضوع نداشتیم.»
«هومم؟» نگاه لیام به سمت الکس چرخید. او میدانست که میا نمیتواند این کار را انجام دهد، اما در مورد این یکی چطور؟
بلافاصله، چهرهی الکس سخت شد و با عصبانیت پاسخ داد. «حرومزاده، حتی اگه هم کار ما بود، این دروغ نیست، مگه نه؟» او تقریباً سرفه کرد زیرا گلویش پس از خفگی تقریباً ورم کرده بود.
«اوه، پس هنوز درست رو یاد نگرفتی؟» لیام یک قدم جلو رفت اما میا سریع مداخله کرد.
«الکس بس کن. با این کارات ری رو میکشی! چرا اومدیم اینجا؟ اصلا یادت میاد؟ یا دیگه برات مهم نیست!»
الکس بلافاصله حرفش را قطع کرد. اشک از چشمانش چکید و سرش را بین زانوهایش فرو برد، حتی اهمیتی نداد که چقدر آسیبپذیر به نظر میرسد.
لیام همچنین سرانجام فهمید که چرا آن دو واقعاً اینجا هستند و فقط برای ملاقات با او زندگی خود را به خطر میاندازند، به خصوص که میدانستند او شخصیی بخشنده نیست.
پس فردی که بیشترین ضرب و شتم را خورده ری بوده است؟ او واقعاً از نتیجه شگفت زده نشد.
در حالی که این دو یا حداقل میا یک ...
کتابهای تصادفی

