باز: تکامل آنلاین
قسمت: 270
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 270 – تیم جدید
چند ثانیه بعد، تازه واردها همگی یکی پس از دیگری وارد شدند و لیام برای گروه دست تکان داد تا آنها را دعوت کند.
بقیه واقعاً قبلاً آنها را ندیده بودند، اما او قبلاً با آن دسته آشنا بود.
اولین نفر برت بود که او برای مدت کوتاهی با او آشنا شده بود و چهار نفر دیگر بازیکنان کرهای، شین سو، کیم هیون، کانگ مینا و چانگ هی بودند که با آنها برای انجام ماموریت سیاهچالها همکاری کرده بود.
«سلام برادر.»
«سلام رئیس.»
در حالی که وارد میشدند، همه یکی یکی به لیام سلام کردند و لیام نیز به طور معمول قراردادها را به آنها داد.
این پنج نفر حتی به خود زحمت ندادند ابتدا قراردادها را بخوانند. آنها مستقیماً با گذاشتن یک قطره خون شروع به امضای آن کردند.
علاوه بر این، آنها از دریافت آن بسیار خوشحال به نظر میرسیدند، گویی در حال بدست آوردن نوعی گنجینه گرانبها هستند.
الکس چشمانش را مالید و نمیتوانست این را باور کند. «بچهها میدونید که این یه قرارداد برده داری... منظورم قرارداد پیرویه، میدونید مگه نه؟» او شروع به شک کرده بود که آیا این افراد کاملاً احمق هستند.
صدای او گروه را مبهوت کرد زیرا به جز لیام، آنها واقعاً هیچ کس دیگری را ندیده بودند.
آنها به شدت عصبی و مضطرب بودند که آیا او به آنها اجازه میدهد به گروهش بپیوندند یا نه، بنابراین هیچ چیز دیگری ثبت نکردند و فقط میخواستند هر چه سریعتر قراردادها را امضا کنند.
اما حالا... ناگهان برگشتند و گروه فوراً مات و مبهوت شدند.
یک! دو! سه! و چهار!
در اتاق نه یکی بلکه چهار شخص زیبا ایستاده بودند و هر چهار نفر به آنها نگاه میکردند. دو نفر از آنها حتی از افراد مشهور اینترنتی و بسیار محبوب بودند و…
مگه کل بحث برده داری از این دوتا شروع نشده بود؟
«الهه... آه...»
«برادر، اونان...» آن چهار نفر دهانِ...
کتابهای تصادفی

