باز: تکامل آنلاین
قسمت: 277
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 277 – مدرس جدید
لیام در حومه شهر ایتاکا شروع به شکار کرد و تنها ظرف چند ساعت به قلعه بازگشت.
او به خود زحمت نمی داد که تمام مدت را تا سپیده دم منتظر بماند، زیرا وقت خالی زیادی در دست نداشت.
اکنون بیش از هر چیز تشنه به دست آوردن میراث بود. وابستگی کامل او با نیستی چیزی بود که او نمی توانست نادیده بگیرد.
مخصوصاً با روشی که او به راحتی میتوانست عصاره های گیاهی را از همه آن گیاهان استخراج کند و اینکه چگونه میتوانست آن را نرمتر از مانا دستکاری کند، او این احساس را داشت که این کوتاهترین و سریعترین راه برای قدرتمند شدن است.
سپس او میتواند آیتمها و گنجینههای قدرتمندتری را به دست آورد و اسرار بیشتری در مورد این جهان در این بازی کشف کند، قبل از اینکه واقعیت تلخ ناگزیر فرود آید.
لیام غرق در افکارش، به طور اتفاقی وارد محوطه قلعه شد و سپس به سمت کتابخانه ای در قلعه که نیاکا به او گفته بود، رفت.
به نظر می رسید که او به نگهبانانش نیز در مورد لیام اطلاع داده بود زیرا در تمام طول سفر هیچ کس مانع او نشد و از او بازجویی نکرد.
اوضاع نیز امن بود و هیچ زن خطرناکی راه او را مسدود نمی کرد. پس آهی از روی آسودگی کشید و به سادگی وارد شد و هر طور که می خواست دور آن مکان رفت.
او قبلاً در قلمرو شیون تحت تعقیب بود.
بنابراین، او بسیار مراقب بود که در سمت دشمنی با شیطان قدرتمندی مانند نیاکا قرار نگیرد که کشش زیادی در پادشاهی داشت.
برخلاف چندین پادشاهی و امپراتوری در قلمرو شیون، این قلمرو فقط دارای چهار پادشاهی بزرگ بود که در حال حاضر به دلیل تدارک جنگ، همه با هم متحد شده بودند.
اگر او اینجا چیزی را خراب می کرد، نه جایی برای پنهان شدن داشت و نه قلمرو دیگری برای فرار.
بنابراین، لیام در این سفر به شهر ایتاکا بسیار مراقب بود و مطمئن شد که فقط چیزی را که به اینجا آمده است، دریافت می کند.
او با احتیاط در اطراف قدم زد و خود قلعه نیز چندان پیچیده نبود، بنابراین او ب...
کتابهای تصادفی


