باز: تکامل آنلاین
قسمت: 296
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 296 – داس کشتار
الکس و میا در حالی که لیام را مانند رهبر ارکستر پشت سر ایستاده و کل مبارزه را سازماندهی می کند، با تعجب نگاه می کردند.
اگر کسی به عقب رانده می شد، او یک دست کوچک به سمتش دراز می کرد و بلافاصله او را بهبود می داد.
اگر مانای کسی به ته رسیده بود، اگر استقامت کسی به ته رسیده بود، یا اگر توسط دشمنان زیادی محاصره می شدند، هر بار لیام در سکوت وارد می شد.
به عنوان یک شفا دهنده نبرد، این همان کاری بود که میا می خواست انجام دهد، اما سطح او هنوز به آنجا نرسیده بود. با این حال، این شخص… قبلاً در این سطح بود…
هم الکس و هم میا دندانهایشان را به هم فشردند و برگشتند تا سخت تر به مقابله بپردازند.
آنها زمان زیادی برای فکر کردن نداشتند و نمی خواستند مهارت های خودشان اینقدر عقب بماند. آنها نیاز به بهبود سریعتر داشتند.
دو زن بار دیگر روی دشمن مقابل خود متمرکز شدند و به راه خود در میان آشفتگی ادامه دادند.
آهسته و پیوسته گروه در حال جمع و جور شدن بود و دست بالا را پس می گرفت. تعداد الف های تاریک نیز شروع به تزلزل کردند.
اما در این برهه حساس… ناگهان… صدای جنگ بلند دیگری طنین انداز شد.
به نوعی تعداد بیشتری از الف های تاریک شروع به بیرون ریختن کردند! همه آنها از کجا می آمدند؟
این بار حتی لیام هم جرات نداشت همه چیز را ساده بگیرد. «خیلی خب. انگار جلسه تمرین دیگه تمومه.»
او مانا را که در بدنش پیچیده بود تا پاهایش هل داد و با فشار آوردن به زانوهایش خم شد تا خودش را فشار دهد.
سپس به جلو پرید تا مستقیماً در مقابل میا و الکس فرود بیاید. فقط یک حرکت طول کشید تا به خط مقدم برسد.
لحظه بعد، شمشیر بنفش در دستش برق زد و سرها یکی پس از دیگری شروع به غلتیدن روی زمین کردند.
لیام به طور خاص هر الف تاریکی را که قبلاً با مبارزه با میا، الکس و شین سو تا حدی مجروح شده بود مورد هدف قرار داد و به سرعت شروع ...
کتابهای تصادفی


