باز: تکامل آنلاین
قسمت: 317
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۱۷: مُرده؟
ضربه
تق
قبل از اینکه کسی بفهمد چه اتفاقی افتاده است، ناگهان یک چهرهی سیاهپوش ظاهر شد و سپس درست در مقابل چشمان همه ناپدید شد.
و لحظهای بعد، شخصی که الکس همین الان با او صحبت میکرد، ناگهان لَنگ و بیحرکت روی زمین افتاد.
«هی! هی!» الکس با ناباوری به آن شخص خیره شد، چشمانش با ترس و وحشت گشاد شد.
«چی شده؟ حالت خوبه؟»
سایر افراد گروه نیز گیج به نظر میرسیدند، اما همهی آنها کاملاً خسته بودند، بنابراین عجله نکردند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است.
آنها خودشان به سختی خود را سر پا نگه داشته بودند، بنابراین با خستگی حرکت کردند و به نظر نمیرسید که در هراس باشند.
«هوممم؟»
لیام با مشاهده همهی اینها از دور، از حرکت بازایستاد و اختفای خود را نیز غیرفعال نکرد.
بقیه از جمله الکس به وضوح متوجه نشده بودند که چه اتفاقی افتاده است. شاید خیلی خسته بودند. شاید آنها فکر میکردند که آن شخص فقط غش کرده است.
اما لیام میدانست که اینطور نیست. او کل اتفاقات را از دور دیده بود. او میدانست که فردی که روی زمین افتاده در واقع مُرده است.
و همچنین…
او میدانست که الف تاریکی اینجاست!
حرکات او بسیار سریع و چابک بود اما برای فرار از چشمان لیام کافی نبود.
اما چیزی که لیام در مورد آن گیج شده بود این بود که او چه میکرد؟
آیا او عمداً با آنها بازی میکرد؟
این دشمن قوی و شاید حتی قویتر از سایر ژنرالهای الف تاریکی بود، بنابراین لیام عجولانه عمل نکرد.
او میتوانست ببیند که الف از بازی با این افراد لذت میبرد.
اگر اینطور بود... شاید او در آخر فردی مانند الکس را هدف قرار میداد.
خب حتی اگر اینطور نبود، این فرصتی بود که او مایل بود از آن استفاده کند. لیام قصد نداشت فقط به این دلیل که زندگی الکس ...
کتابهای تصادفی


