باز: تکامل آنلاین
قسمت: 318
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۱۸: تعقیب و طعمه گذاشتن برای قاتل
«الف تاریکی میتونه اونها رو برای همیشه بکشه؟ با یه ضربه؟»
لیام مشتش را گره کرد، هم از روی نگرانی و هم از روی هیجان.
این کمی بیش از حد ناعادلانه نبود؟ بیش از حد قدرتمند؟ مضحک؟
او فکر نمیکرد که چنین روشی وجود داشته باشد. او حتی باور نمیکرد که چنین روشی وجود داشته باشد، اما حالا این را با چشمان خودش میدید.
«باید خیلی مواظب باشم.» لیام تلاش خود را برای غیب ماندن و در اختفا بودن دوچندان کرد.
این دشمنی که در مقابل او قرار داشت، احتمالاً قدرتمندترین دشمنی بود که تا به حال دیده بود. توانایی کشتن دائمی کاملاً وحشتناک بود.
او دودل بود که بدون درگیر شدن با این شخص، بچرخد و برگردد. با این حال… چیزی شبیه به این نیز فرصتی بود که او نمیتوانست از دست بدهد.
«هومممم…» لیام در کِشمَکِش بود.
او اهل شرطبندی نبود و حتی اگر هم بود، هرگز روی همه چیزش شرط نمیبست، حداقل نه تا زمانی که ۱۰۰% از نتیجه مطمئن نبود.
و در برابر این الف… او قطعاً همه چیزش را به خطر میانداخت…
او از مزیت سطح بالاتری نسبت به لیام برخوردار بود، او قویتر از لیام بود و ناگفته نماند که او توانایی مرموزی داشت که میتوانست یک بار برای همیشه به زندگی لیام پایان دهد.
نه الکس و نه میا ارزش پذیرش این ریسک را نداشتند.
او باید همین الان در جهت دیگری بدود و برود، بدون اینکه بخواهد با این نخبه ساختارشکن روبهرو شود و به مرگی وحشتناک بمیرد.
بدشانسی آنها بود که سر راه هیولایی مثل این قرار گرفته بودند. شاید حتی این روش سرنوشت برای اصلاح چیزها بود.
اینهها مهم نبود. لیام میدانست که او مطلقاً نباید با این هیولا درگیر شود، نه برای آن دو زن، نه برای به دست آوردن تکنیک.
ارزشش را نداشت.
با این حال، او همچنان با ثبات ایستاده بود، صحنه را تماشا میکرد، منتظر بود و همه چیز را مشاهده میکرد.
این به این دلیل بود که…
الف تاریکی یک قاتل بود!
اگر او یک شکارچی یا جادوگر یا یک جنگجو بود، لیام تا به حال رفته بود، اما حریف مقابل او یک قاتل بود.
و به لطف شکست مطلق و تحقیرآمیز اخیرش در برابر شخص دیگری که از معجون نامرئی استفاده کرده بود، او قبلاً یک حمله متقابلاً برای این موقعیت خاص آماده کرده بود.
این چیزی بود که او برای مقابله با کوسکه ی...
کتابهای تصادفی


