باز: تکامل آنلاین
قسمت: 328
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۲۸: گیر کردن بین بد و بدتر
لیام متعجب شد زیرا اگرچه شیطان مضطرب و عصبی به نظر میرسید اما نگران به نظر نمیرسید. در عوض، او بسیار هیجانزده به نظر میرسید.
«رهبر پادگان!» دیو ایستاد، مشتهایش را از روی هیجان گره کرد و آهسته صحبت کرد. «این بار ۲۰ طومار جنگ دریافت کردیم!»
«ها؟ طومارهای جنگ؟» لیام فوراً متوجه نشد که دیو درباره چه چیزی صحبت میکند.
«بله رهبر. نه مثل بقیه شهرها و شهرهای کوچک که فقط ۲ تا گرفتن! ما ۲۰ تا دریافت کردیم! در کل ۲۰ تا!» دیو با چشمان گرد درشت توضیح داد.
تمام شیاطین دیگری که در اطراف لیام ایستاده بودند نیز شوکه شده بودند و با صدای بلند نفسنفس میزدند و به یکدیگر نگاه میکردند.
همهی آنها به طرز مشهودی هیجانزده به نظر میرسیدند و به دهها طومار در دستان دیو خیره شدند، طوری که گویی گنج بزرگی را میبینند.
از طرف دیگر، لیام در حال و هوای دیگری بود. حالا بالاخره فهمید که موضوع چیست!
به همین دلیل بود که نیاکا هنوز تلافی نکرده بود.
به همین دلیل بود که همهی انجمنها و بازیکنان مشغول بودند و متوجه جنگ عظیم و ناآرام در منطقه جنوبی پادشاهی گِرش نشدند.
به نظر میرسید که رویداد دنیای زیرین به طور رسمی آغاز شده بود!
اما برخلاف شیاطین، او واقعاً هیجانزده نبود.
این به این دلیل بود که آخرین بار، او در طرف دیگر این رویداد، طرف انسانها بود، در حالی که این بار، او در کنار شیاطین بود.
و ۲۰ طومار جنگی که دیو در حال حاضر در دست داشت ممکن است حکم اعدام او باشد!
لیام اخم کرد و از دیو پرسید. «هیچکدوم از شما قبلاً توی این جنگها شرکت داشتین؟» به طومارها اشاره کرد.
دیو سرش را خاراند و متعجب شد که رهبر از او چه میپرسد، اما بعد به یاد آورد که رهبر آنها در واقع بسیار جوان و بیتجربه است.
پس گلویش را صاف کرد و سریع توضیح داد.
«بله رهبر. من چند سال پیش توی یکی از این جنگها که با قلمرو گیگا بود، شرکت کردم.»
«خب.» لیام سری تکان داد. «تجربهات رو به من بگو.»
«بله رهبر.»
«این طومارهای جنگی رو فقط رهبر پادگان یه شهر میتونه فعال کنه و وقتی که یه طومار فعال بشه، کل پادگان به یه ...
کتابهای تصادفی
