فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 329

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۲۹: باید کلاسم رو تغییر بدم؟

«شماها الان کجایید؟» لیام بسیار خسته بود اما می­خواست قبل از خروج از سیستم یک جلسه‌ی کوچک با همه داشته باشد.

از آنجایی که رویداد قلمرو زیرین به طور ناگهانی شروع شده بود، آنها زمانی برای استراحت یا سستی نداشتند.

به هرحال، حتی اگر دیگران از این موضوع آگاه نبودند، لیام به خوبی می‌دانست که اساساً با خودِ زمان مسابقه می‌دهند.

آنها باید تا حد امکان قوی می‌شدند، و رویداد قلمرو زیرین برای آنها برای برداشتن گام بعدی بسیار حیاتی بود.

همچنین، این یک شانس الهی، برای به دست آوردن بسیاری از منابع سطح بالا بود که به زودی با عبور از آستانه­ی سطح ۵۰ به آنها نیاز پیدا می­کردند.

همانطور که پس از آن، بازی واقعاً شروع می­شد!

لیام به روباه کوچکی که هنوز آرام در آغوشش افتاده بود و به چرت زدن ادامه می­داد دست زد.

«یعنی باید ببرمش به سالن حیوانات...» در حالی که به خاطر اینکه روباه هنوز خواب است نگران بود، به این موضوع فکر کرد.

با این حال، او چند بار لونا را دیده بود که چشمانش را باز کرده، و همچنین، او به وضوح خوب بود، بدون زخم یا آسیب.

مهمتر از آن، هیچ چیز غیرعادی در مورد وضعیت او وجود نداشت. بنابراین لیام به خصوص عجله‌ای برای انجام این کار نداشت.

به هر حال، لونا یک جانور سطح آسمانی بود.

او نمی­خواست به دیگران اجازه دهد لونا را معاینه کنند و این راز را فاش کنند و حتی دردسرهای غیرضروری بیشتری را به سمت خود جلب کند.

مخصوصاً وقتی به یاد چشمان براق سرافینا می‌افتاد مطمئن بود که آن زن به روباه طمع خواهد کرد.

سرافینا به اندازه­ی کافی بی­خطر به نظر می­رسید، اما هرگز نمی­شد خیلی مطمئن بود.

در حالی که لیام در خیابان‌های ش...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی