فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 340

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۴۰: دوتاشون از بین رفتن، سه تا دیگه مونده!

پس از اولین گروه، گروه دوم، سوم و چهارم را با سهولت زیادی پاکسازی کردند.

از آن‌جایی که سطح همه بالاتر از ۳۰ بود، این به سادگی یک نسیم بود. یکی از موانع در گرگ و میش سیاه‌چال، مشکل در جدا کردن این مهاجمین بود.

وقتی گرگینه‌ها ظاهر می‌شدند، با هم در گروه‌های بزرگ حمله می‌کردند.

با این حال، این مانعی برای گروه نبود، زیرا آن‌ها از میان دسته‌های گرگینه‌ها عبور کردند و سرانجام به اولین رئیس رسیدند.

این یک گرگ هیولا بزرگ بود که در وسط جنگل خوابیده بود. چند باد به طور مرموزی در اطراف این گرگ می‌چرخید.

همه بلافاصله به لیام نگاه کردند تا ببینند آیا دستور خاصی برای این یکی دارد یا خیر، اما او باز هم هیچ واکنشی نشان نداد.

پس دِرِک جلو رفت و سپر خود را به سمت گرگینه پرتاب کرد و با حمله‌ای سریع او را بیدار کرد.

اوووووو

گرگینه فوراً روی چهار دست و پا بیرون آمد، سرعت و چابکی آن بسیار چشمگیر بود.

دندان‌هایش به هم می‌خورد، بزاق از دهانش می‌چکید و چشم‌های قرمزش به چند انسان مقابلش قفل شد.

غرش!

گرگینه بدون اتلاف ثانیه ای زمان به جلو هجوم آورد و با پنجه خود هوا را پاره کرد و برید.

با کمال تعجب، این انفجار بادهایی را به جلو فرستاد و همه چیز را در مسیر خود قطع کرد. این نسخه تکامل یافته حمله تیغه‌های بادی بود.

اما همه افراد گروه قبلاً با این حمله آشنا بودند زیرا در مورد این رئیس در انجمن‌ها خوانده بودند.

دِرِک به سرعت جلو رفت و جلوی این بادهای قطع کننده را گرفت در حالی که الکس به سمت رئیس حمله کرد تا توجه اصلی را بگیرد.

هر دوی آن‌ها تانک‌های بسیار با استعدادی بودند، بنابراین تلویحاً بر اساس موقعیت خود تصمیم می‌گرفتند که چه کسی چه کاری انجام می‌دهد و هماهنگی آن‌ها بی عیب و نقص بود.

بنگ

سپر الکس با پنجه محکم گرگینه برخورد کرد و تنها همین ضربه کافی بود تا او را چند قدم به عقب براند.

-۱۵۰۰

تعداد زیادی آسیب نیز بالای سر الکس شناور شد.

گرگینه پنجه دیگری را برای ضربه زدن دوباره بلند کرد و این بار دِرِک ابتکار عمل را به دست گرفت و جلوی حمله را گرفت.

از آن‌جا که دو تانک در گروه آن‌ها وجود داشت، به راحتی می‌توانستند به این شکل بچرخند و بار اصلی حمله را به نوبت تحمل کنند.

با این حال، از آن‌جایی که تجهیزات دِرِک در مقایسه با الکس در درجه متفاوتی قرار داشت، آسیب چندانی به وی وارد نشد.

او حتی توانست کمی سلامت هیولا را از بین ببرد.

و در حالی که این دو نفر گرگینه عظیم الجثه را درگیر نگه داشتند، دیگران با حملات مختلف جانور را به رگبار بستند و به آرامی سلامتی او را از بین ببرند.

به استثنای قدرت، سرعت، توانایی و چابکی، این رئیس اول چیز زیادی برای ارائه نداشت.

کاملاً درمانده بود و به سرعت به زانو درآمد.

اما وقتی به آخرین ۲۵ درصد سلامتی خود رسید، ناگهان گرگینه غرش خشمگینی را منتشر کرد.

گرگینه خشمگین بود، چشمان قرمز خونینش از خشم برق می‌زد.

پنجه‌هایش را کشید و بادهای مواج عظیمی را به بیرون فرستاد و تقریباً یک گردباد ایجاد کرد.

باد در حال بریدن بود و علف‌ها و خود زمین از هم می‌پاشیدند و همه چیز به هوا بلند می‌شد.

سلامتی همه در همان زمان به شدت شروع به کاهش کر...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی