باز: تکامل آنلاین
قسمت: 347
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۴۷ – تو نمیآی؟
پس از چند ساعت سفر، گروه از میان جنگلها عبور کردند و به منطقه تپهای دیگری رسیدند.
این منطقه کوهستانی شمال بود، اما این بار لیام به اندازه دفعه قبل پیش نرفت.
در حالی که قلمرو گنومهای مکانیکی بیشتر در شمال قرار داشت، این سیاهچال در پای خود زمین قرار داشت.
«سیاهچال باید جایی اینجا باشه.»
لیام ایستاد و به اطراف نگاه کرد. بقیه نیز به محیط اطراف نگاه کردند.
آنها در مسیر رسیدن به اینجا با چندین حیوان سطح ۳۵ تا ۴۰ مقابله کرده بودند، بنابراین همه در حالت آماده باش بودند.
میا پرسید:«باید از هم جدا بشیم و بگردیم؟»
«نیازی نیست. بیاید به حرکت ادامه بدیم.» لیام سرش را تکان داد. «باید به زودی برسیم.»
«اگه درست یادم باشه، خرابههای معبد صخرهای باید جایی اینجا باشن.»
او به اطراف پرید و به زودی به صخرهای عجیب رسید که در پشت آن درگاه سیاهچال بهطور نامحسوسی قرار داشت.
«میریم اونجا.»
همه آب دهانشان را قورت دادند و آماده ورود به سیاهچال شدند، اما عجیب است که لیام وارد نشده بود؟
«چی؟ بچهها چرا به من نگاه میکنید؟ من نمیتونم همیشه کنار شما باشم. ها ها ها.»
«من کارهایی برای انجام دادن دارم. پس موفق باشید.»
«ها؟»
همه به او و سپس به پورتال سیاهچال نگاه کردند. قرار بود سطح ۴۰ سیاهچال را خودشان پاک کنند؟
میمی سرش را خاراند:«برادر چی میگی؟!»
«ممم... سخت کار کنید. پیشرفت انجمن ما الان توی دستای شماست.»
دختر را نوازش کرد و بعد به فرد کناری که اتفاقا شینسو بود نگاه کرد.
لیام چشمکی زد:«من بهت اعتماد دارم.»
«رئیس!»
شینسو احساس می کرد که قلبش متوقف شده است. این فشار بیش از حد بود. شروع کرد به سطل سطح عرق ریختن. اکثر اعضای گروه مات و مبهوت بودند.
فقط دِرِک حالت خالی از...
کتابهای تصادفی
