باز: تکامل آنلاین
قسمت: 356
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۵۶ - روشن!
زینگ! درک از سپر خود برای جلوگیری از حمله دیگری استفاده کرد و با شنیدن کلمات لیام تقریباً آن را رها کرد.
با این حال، او به لیام اعتماد و ایمان مطلق داشت، بنابراین او را زیر سوال نمیبرد. در عوض، سعی کرد ببیند چه چیزی را متوجه نشده است.
قبلاً، وقتی لیام از همان حمله استفاده کرد، عواقب آن وحشتناک بود. اکنون آنها قصد داشتند از نسخه بزرگتری از همان حمله استفاده کنند.
این چطور میتواند خوب باشد؟
اما وقتی درک به صورت لیام نگاهی انداخت، او بسیار مطمئن به نظر میرسید. شک و تردیدی در چهرهاش وجود نداشت.
در همین حین لونا خودش نشان داد. لیام او را برای مواقع اضطراری در جایی دور گذاشته بود و حالا پس از شنیدن فرمانش به سمت او دوید.
[بله ارباب]
لونا پلک زد و دهان ریزش را باز کرد.
فوراً یک فواره بزرگ آتش از آن دهان کوچک ظاهر شد و منطقه روبروی لیام را کاملاً غرق شعلههای آتش کرد.
جیز! جیز! جیز! جیز!
بلافاصله، دوازده گره انرژی در منطقه روشن شد و همه آنها به شدت درخشیدند. منظره بسیار نفسگیر بود.
با این حال، تک تک آنها مرگبار بود. آنها مثل بمب ساعتی بودند. چاق و بزرگ بوده و آماده بودند که دو نفر را زنده زنده بسوزانند و نابود کنند!
آنها تا کاملا پر از انرژی بودند.
میلرزیدند، بالا و پایین میپریدند، در وسط هوا شناور میشدند و گهگاه برای آسیب رساندن به آنها رعد و برق میفرستادند.
با قضاوت از اندازه کوچک آنها، سخت بود باور کنیم که اینها میتوانند آسیب زیادی وارد کنند، اما وقتی لیام از نزدیکتر نگاه کرد، ساختاری نازک، توری نقرهای، تقریبا نامرئی را دید که همه آنها را به هم متصل میکرد.
بنابراین این گرههای کوچک بخشی از یک ساختار بزرگ بودند و هر دوی آنها در حال حاضر در وسط آن ساختار ایستاده بودند.
لیام اکنون فهمیده بود که چرا وقتی سعی کردند حرکت کنند به شدت سلامت خود را از دست دادند.
این یک خلاءزاده بسیار مکار بود.
از نظر ظاهری، وقتی خلاءزادهها در کنار هم قرار میگرفتند، قدرتشان بهطور تصاعدی افزایش می...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب باز: تکامل آنلاین را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی



