باز: تکامل آنلاین
قسمت: 362
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۶۲ - شهرت بد
ارباب جوان گو دونگهای درون عمارت خانواده گو روی تختش زیر ملحفهها استراحت میکرد و تلویزیون ۷۰ اینچیاش روشن بود.
«لعنت. لعنتی. اون حرومزادهها! این شهرت همش باید مال من میشد! میتونستیم اون انجمن و اون خواهرها رو ضمیمه کنیم.»
«اگه اونها تجهیزاتشون رو از سیاهچال ارتقا نمیدادند، ما میتونستیم برنده بشیم. لعنتی.»
«و اون حرومزاده بچه خوشگل مزاحم! لعنتی! اگه وقتی حواسم پرت شده بود خیانت نمیکرد و من رو نمیکشت، همه چیز میتونست فرق کنه!»
گو دونگهای هر چیزی را که پیدا میکرد به چپ و راست پرتاب کرد و روی زمین انداخت و صداهای بلندی درآورد.
یک خدمتکار به اتاق خواب دوید و با نگرانی فریاد زد: «رئیس، رئیس. لطفاً انجمنها رو بررسی کنید. یه چیزی در حال رخ دادنه.»
«هومم؟» گو دونگهای سریع گوشی خود را برداشت و وارد سیستم شد تا آخرین پیشرفتها را بررسی کند.
آخرین باری که همه را چک کرد همه درحال ستایش پرتگاه سرخ بودند اما وقتی این بار چک کرد…
«تحریم انجمن؟»
«متقلبها رو بیرون کنید؟»
«هاهاهاهاها! این عالیه! هاهاهاهاها! این به حسابشون میرسه!»
«میدونی چیه بذار یکم پیازداغش رو بیشتر کنم. به همه اون بچهها جایزه بدید. من بهشون نشون میدم که وقتی با خانواده گو مخالفت کنن چه اتفاقی براشون میافته!»
«بله، رئیس.»
«هاهاهاهاها! بهتره یکم نظرای مزخرف بیشتری بزاریم. همهی لاتهای مجازیهامون رو خبر کن.»
«اون عوضیها جرئت خودنمایی دارن؟ امروز کارشون رو یکسره میکنم.»
«بهخاطر این آنفولانزای لعنتی، روز وحشتناکی داشتم، هاهاهاهاهاها! ولی با وجود این خبر الان حالم خیلی خوبه. خیل...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب باز: تکامل آنلاین را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

