باز: تکامل آنلاین
قسمت: 365
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۶۵ - اضافه شدن به لشکر
در زمینهای پهناور قلمرو زیرین روباهی سفید بیرَویه در آسمان پرواز میکرد، خز سفید کرم خالصش تضاد روشنی با دره صخرههای سیاهی که هماکنون از کنار آن میگذشتند، داشت.
روباه روحیه شاد و خاصی داشت، و همچنین شخصی آرام پشتش دراز کشیده بود.
«هوم؟ اون دو نفر چیکار کردن؟ شاید زیاده¬روی کردن؟» لیام درحالیکه به آخرین پیام آبراکی نگاه میکرد، پوزخندی زد.
[برادر، تو خدایی! تبریک میگم! تمام دنیا میخوان به انجمن شما بپیوندن!]
او به¬آرامی خندید و سپس رابط را بست.
در واقع، به محض اینکه انجمن را راهاندازی کرد، از قبل میدانست که این نوع مشکلات ظاهر میشوند.
تا زمانی که خود را به عنوان یک انجمن مشروع با پایگاهی قوی تثبیت نکنند، ریشهیابی این مسائل سخت نبود و این شایعات مدام ظاهر خواهند شد.
لیام این چیزها را میدانست، زیرا قبلاً اوج و سقوط چندین انجمن را در جزر و مَد زمان دیده بود.
هنوز راه درازی برای شکل¬گیری انجمن آنها وجود داشت.
درست زمانی که به این موضوع فکر میکرد…
بدن لیام ناگهان سفت شد و نشست. «لونا، آروم برو. اینجا توقف کن.»
در مقابل او، بین دو صخره عظیم، گروه کوچکی از موجودات قرار داشتند.
آنها گوشهای نوک¬تیز بلند و پاها و دستهای بزرگ با بدنی باریک داشتند.
آنها مانند گابلینها بهنظر میرسیدند و لاغر و کوتاه بودند اما ویژگیهای آنها با گابلینها متفاوت بود.
لیام نگاهش را تیز کرد و گروه را با دقت مشاهده کرد.
[ایمپ شیطانی ; سطح ۱۳]
[ایمپ شیطانی ; سطح ۱۴]
[ایمپ شیطانی ; سطح ۱۰]
(مترجم: ایمپها (imp) شیاطین خبیث و کوچیکی هستن با بدن لاغر و شبیه به گابلین.)
…
…
…
…
بدون هیچ استثنایی، همه موجودات روبه¬روی او، ایمپهای سطح پایین بودند.
لیام قبلاً با این موجودات آشنا بود و همچنین به آنها علاقه زیادی داشت.
زیرا برعکس شیطانهای دیگری که تابهحال با آنها برخورد کرده بود، این ایمپها متعلق به یک نژاد شیطانی خالص بودند.
این¬ها مانند اکثر دیوها، شیاطینِ دورگه نبودند و احتمالاً خط خونی آنها آلوده نبود.
مهمتر از آن، درست مانند دِریادهای کوچکتر، این ایمپها نیز قادر به ایجاد جادوی آتش بودند.
لیام از زمانی که روح دِریادهای کوچکتر را ساخته بود، میخواست موجود مشابه دیگری را بسازد و مهارت خود را تقویت کند.
بنابراین، این ایمپها همان چیزی بودند که او برای تمرین نیاز داشت!
لیام به ایمپها نگاه کرد و بعد به سمت لونا برگشت. اگر همین الان فرود میآمدند، احتمالاً نمیتوانست از همه آنها استفاده کند.
بنابراین تصمیم گرفت از تکنیک روباه کوچولو پیروی کند.
«لونا، برو به روستایی که یکم پیش ازش عبور کردیم. سریع انجامش ب...
کتابهای تصادفی

