باز: تکامل آنلاین
قسمت: 369
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۶۹ - ما مورد هدف قرار گرفتیم
لیام پس از دست زدن به شمشیر اژدهای سیاه احساس گرسنگی و خستگی کرد و میدانست که باید کمی استراحت کند.
شاید چون این اواخر خیلی در بازی زیادهروی میکرد، زودتر هم خسته میشد.
لیام مثل بقیه نبود. تجربه و دانش او از این بازی و دنیای جدید بالاتر از سایر بازیکنان معمولی بود.
بنابراین به سرعت این نشانهها را شناخت و تصمیم گرفت کمی استراحت کند.
او بدون اینکه به چیز پیچیدهای فکر کند غذا میخورد و در این بین به وظایف معمول مدیریتی در پادگان نیز رسیدگی میکرد.
البته مشکل بزرگی وجود داشت و آن هم این بود که پادگان کوچک آنها باید در یک شکاف فضایی شرکت میکرد.
اما به غیر از این، لیام میخواست مطمئن شود که هیچ نگرانی مبرم دیگری وجود ندارد.
به هر حال، این پادگان غاز طلایی او بود که به طور مداوم به او امتیازهای تجربه بزرگی میداد، بدون اینکه لیام کاری برای آن انجام دهد.
به خصوص با افزایش جوایز و گردش کاری که او در شهر ثول ایجاد کرده بود، جایی که او سلاح و تجهیزات را از اینجا گرفت و به سایر بازیکنان در خانه حراج فروخت، همه چیز به آرامی پیش میرفت.
طلا با سرعت ثابتی وارد میشد و نوعی تعادل برقرار بود. حداقل، این مورد زمانی بود که لیام آخرین بار از پادگان بازدید کرد.
اما این بار…
«هیریو، این بار چقدر درآمد بدهکاریم؟» لیام با دیدن کاغذ پوستی که در دستش بود اخم کرد.
هیریو، دیو تیم شخصی او که لیام را برای انجام وظایف پادگان نیز گماشته بود، در مقابل لیام ایستاد و با تردید سرش را خاراندن کرد.
«رهبر ما ۵۰۰۰ طلا بدهکاریم.»
شیاطین دیگر در اتاق نیز با یکدیگر نگاههایی رد و بدل کردند.
«هوم؟ انگار این بیشتر از حد معموله؟» لیام دوباره پرسید.
آنها معمولاً در هر بار ملاقات فرستاده فقط حدود ...
کتابهای تصادفی

