باز: تکامل آنلاین
قسمت: 383
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۸۳ – کی دلش یکم مبارزهی گروه درمقابل گروه میخواد؟
درون گروه انجمن پرتگاه سرخ … هرج و مرج حاکم بود!
《«کسی از بالا دستی های های انجمن چیزی شنیده؟ چه خبره؟»
«هر انجمن دیگهای از انجمن ما شاکیه.»
«چی همشون؟ به معنای واقعی کلمه همه کسایی که انلاینن آنلاینن طرف مقابل پرتگاه سرخ هستن.»
«چیچی؟ من دارم تهدید به مرگ میشم!»
《«اینجا چه انجمنیه دیگه؟ بالا دستیای انجمن کجان؟ اسم انجمن ما رو چپ و راست دارن فحش میدن و میگن میگن ما سر همه کلاه گذاشتیم. نباید دربارهاش کاری کرد؟»
«اینجا زباله دونیه.»
«چه انجمن به درد نخوری! اونا با استفاده از پول و خرید همه چیزهای خوب تقلب کردن. غیر از اقامتگاه انجمن که اساساً هزینهاش رو پرداخت پرداخت کردن، توی این انجمن مطلقاً دیگه هیچی نیست.»
«و حتی این پول رو با کلاهبرداری از بقیه به دست آوردن. هیچ چیز صادقانهای در مورد این مکان وجود نداره. اونا میخوان با تقلب جلو بزنن.»
«بچهها مراقب باشید. شنیدم که بالادستیای انجمن رو مجبور به برگردوندن سکههای طلا میکنن.»
«انجمن آشغال. انمجمن آشغال. انجمن آشغال.»
《«اگه توی این انجمن بمونیم مورد نفرت همه قرار میگیریم و چپ و راست هدف قرارمون میدم. من میرم.»
«من هم همینطور.»
«من هم همینطور.»
«+۱»
…
…
…
وقتی لیام قسمت پیامرسانی انجمن را باز کرد، متوجه شد که همه چیز به هم ریخته است.
خیلی جدی نبود، اما فقط این بود که عدهای از هِیترها موفق شده بودند وارد شوند و منفیپراکنی میکردند و بیرویه نفت روی آتش خشم بقیه میریختند.
لیام با دیدن این منظره به سادگی خندید.
او کاملاً مطمئن بود که برت هنوز در حال بهبودی از حقیقت تلخی است که اخیرا درموردش فهمیده بود.
خوب میشد اگر او وقت داشته تا همه را بنشناند و شخصاً اخبار بد و خوب را منتقل کند.
متأسفانه هیچ کس برای این ک...
کتابهای تصادفی

