باز: تکامل آنلاین
قسمت: 389
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۸۹: معجون شفادهنده
وقتی لیام یک¬بار دیگر از موقعیت خود دور شد، دیگر رهبران انجمن هم کم¬کم متوجه خطر واقعی موقعیت خود شد.
انگار سدی شکسته شده بود و حالا بازیکنان همه¬جا بودند.
جایی که قبلاً ساختار و شکل¬گیری وجود داشت، اکنون فقط در هرج¬ومرج کامل بود. بازیکنان دو طرف با هم قاطی شده بودند و خیلی بیسر و صدا با هم میجنگیدند.
و این عفونت نیز درحال گسترش بود.
با این سرعت، نفرات آنها به هدر میرفت. آتش خودی و خسارت زیادی در طرف آنها وجود خواهد داشت.
تعداد بازیکنانی که میمردند نیز به طور پیوسته درحال افزایش بود.
طرف دیگر درحال از بین رفتن بود، اما بهنظر میرسید آنها مصمم بودند که ارتش دشمن را هم با خود پایین بکشند.
و دلیل همه اینها فقط یک نفر بود!
رهبران انجمنهای دیگر بهسرعت سعی کردند تا بازیکنان نخبه خود را جمع کنند تا حداقل حرکات لیام را محدود کنند تا بتوانند به کل وضعیت دست پیدا کنند.
اما متأسفانه خیلی دیر کردند.
قبل از اینکه بتوانند چنین کاری را شروع کنند، لیام قبلاً در میان گروه انجمن دوم بود.
این¬بار نوبت انجمن نابودگران بود.
لیام وارد معرکه شد و بلافاصله شروع به گرد و خاک کرد.
او از هیچ استراتژی خاصی استفاده نکرد. به¬سادگی مانند یک طوفان، از آنجا عبور کرد و همه را در مسیر خود فروبرد و این برای به¬هم زدن همه¬چیز کافی بود.
هماهنگی و تشکیل گروهی که شش رهبر انجمن به آن افتخار میکردند، در هیچ¬جا دیده نمیشد.
و به دلیل این که نبرد را رواج داده بودند، اعضای انجمن پرتگاه سرخ نیز بیشتر و بیشتر شروع به سرازیر شدن کردند و سرانجام همه به مقصد نبرد رسیدند.
کل مکان کاملاً آشفته بود و در این میان برای افزودن هیاهوی بیشتر به معرکه، گروهی از کلاغهای سطح ۵۰ از بالا به پایین فرود آمدند.
«چیییی!!!! اینا چی هستن؟»
«چرا جونورای سطح ۵۰ اینجان؟»
«شاید این مأموریت ویژهای باشه که انجمن پرتگاه سرخ به¬خاطرش اینجاست؟»
گروه پرندگان دنبال لیام میرفتند، اما همه موقعیت را به درستی درک نکردن...
کتابهای تصادفی
