باز: تکامل آنلاین
قسمت: 402
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۰۲ - طعمه کردن روح
《«استاد، من از قبل تمام بطری های معجون مانا رو آماده کردم.》» سیکا تعظیم کرد و خبر داد.
«خوبه، بیاید دسته بعدی رو شروع کنیم.» لیام سری تکان داد.
لونا و زن جوان از شنیدن این حرف شوکه شدند.
همین الان این شخص طوری روی زمین تکان می میخورد و می پیچید که انگار در شرف مرگ است اما دوباره به معجون سازی برگشته بود؟
این شخص چه عزمی داشت؟
«کیوووو.» لونا با نگرانی سرش را به لیام مالید و بعد به طرف دیگ پرید تا سر جایش قرار بگیرد.
سیکا نیز شروع به تهیه آب برای دسته بعدی کرد.
لیام چشمان پرستشگر آن دو را دید و لبخند تلخی زد. اینطور نبود که بخواهد به خودش فشار بیاورد. او فقط چاره دیگری نداشت.
او این احساس را داشت که دنیا علیه او کار می میکند. هر چیزی که احتمالاً ممکن بود اشتباه شود، در واقع داشت مشکلساز می میشد.
سرنوشت او تمام تلاش خود را می میکرد تا خود را اصلاح کند و او را بار دیگر ضعیف و درمانده کند. لیام مطمئن بود.
با این حال، او ناامید نشد. او می میدانست که قرار نیست به این زودی ها ها نابود شود. ممکن است کوهی راه او را ببندد، اما تنها کاری که او باید انجام میداد این بود که هر بار یک قدم پیش برود.
و قدم بعدی در مسیر او ماموریت کیمیاگری بود.
او به معجون پاک کننده بدن نیاز داشت تا این پایه را محکم کند و هستهی مانای خود را بر اساس آن بسازد.
فقط با تمرکز روی دیگ روبرویش ذهنش را پاک کرد و بار دیگر فرایند معجون مانا را راه انداخت.
«بمیر بمیر بمیر!» شبح انتقام جوی گوراک این فرصت را از دست نداد و شروع به بلند کردن صدا در سرش کرد. هر بار که سعی می میکرد تمرکز کند، تأثیر آن بسیار بدتر بود.
لیام در جواب تکان خورد. او انتظار این را نداشت و معجون خراب شد.
با دیدن اینکه همه چیز به هم ریخته، صدا شا...
کتابهای تصادفی


