فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 417

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۴۱۷ - سلام مجدد!

چند دقیقه دیگر و به زودی تقریباً یک ساعت گذشت...

لیام همچنان با پشتکار به کوبیدن توپ روحی که در حال ارتعاش به سمت بالا و پایین بود، ادامه داد، طوری که انگار قرار بود هر لحظه منفجر شود.

در ابتدا، این روند کمی بی بی‌ثبات بود، اما پس از مرحله اولیه، او به‌گونه‌ای آن را تحت کنترل داشت.

او احساس می می‌کرد که تنها چند ثانیه با مهر و موم کردن روح و اتمام ساختنش فاصله دارد، اما در ساعت آخر هم همینطور بود.

هرچقدر هم تلاش کرد نتوانست این روح را کاملاً تحت کنترل خود درآورد. لیام نمی نمی‌توانست تصور کند ساختن این روح کی به پایان خواهد رسید.

تقریباً انگار چیزی را فراموش کرده بود، اما اینطور نبود.

او مقدار بی بی‌پایانی از نیستی را در آن ریخت و روح همه آن را جذب کرد، اما چند ثانیه بعد آن را بیرون ریخت. او از همه جهات آن را با نیستی کوبید و توپ روح از متراکم شدن و تسلیم شدن خودداری کرد.

در این مرحله، لیام نمی نمی‌دانست چه کار دیگری می می‌تواند انجام دهد.

این دقیقاً همان روشی بود که او در تلاش‌های قبلی‌اش تمام فرآیندهای ساختن روح را انجام داده بود. حالا که این یک روح انسانی بود، چیز اضافی لازم داشت؟ چرا؟

آیا به این دلیل بود که روح یک انسان برتر بود؟ یا شاید فقط موضوع این بود که لیام در آن لحظه ضعیف بود؟

آیا او احتمالاً نیاز به استفاده از یک کریستال عصاره دیگر مانند کریستال جوهر آتشی که در هنگام ساختن امپ و دو دریاد استفاده کرده بود، داشت؟

لیام چندین نظریه و ایده متضاد را در ذهن خود بررسی کرد، اما همه چیز بیش از حد گیج کننده بود، به خصوص در حالتی که او خسته بود.

او همچنین هیچ کریستال دیگری برای آزمایش آن نداشت به‌ جز...

«هوم...»

لیام شمشیری را بیرون آورد که تا مدت ها ‌ها بعد قصد بیرون آوردن آن را نداشت، زیرا از بسیاری جهات یک سلاح دو‌لبه بود.

اما او همچنین می می‌خواست مطلقاً هر چیزی را که می می‌تواند امتحان کند. اگر لیام نمی‌توانست روح این مرد را بسازد، حداقل می‌خواست چند چیز را با استفاده از آن روح آزمایش کند.

بنابراین لیام شمشیر اژدهای سیاه را از موجودی درآورد و در کمال تعجب، همان لحظه که شمشیر بیرون آمد، اتفاقی غیرمنتظره افتاد.

روحی که تا این لحظه از تسلیم شدن سر باز می می‌زد، فوراً مطیع شد.

لیام ‌توانست این تغییر را احساس کند زیرا مقاومتی که او احساس می‌کرد دیگر وجود نداشت.

«الان!» دندان‌هایش را به هم فشار داد، شمشیر را روی زمین انداخت و یک بار دیگر توجه کامل خود را به روح معطوف کرد.

لیام با استفاده از این روزنه کوچک که به دست آورده بود آخرین ضربه را وارد کرد.

[ساختن روح با موفقیت انجام شد.]

...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی