فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 422

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۴۲۲ – این به اون در؟

[شما ۱۰۰۰۰۰۰ امتیاز تجربه دریافت کردید]

[سطح شما افزایش یافت]

[سطح حیوان شما«لونا» افزایش یافت]

[سطح حیوان شما«لونا» افزایش یافت]

[سطح حیوان شما«لونا» افزایش یافت]

[شما به سطح ۵۰ رسیدید]

[تبریک. شما اولین بازیکنی هستید که به سطح ۵۰ می‌رسید]

[تبریک. شما عنوان "رتبه‌‌دار سطح ۱" را کسب کردید.]

[اعلام جهانی: بازیکن چانگ لیام با موفقیت به سطح ۵۰ رسید. این دستاورد در دیوارهای شهرت حک شده است و شکوه او برای همیشه خوانده خواهد شد!]

[۵۰۰۰ سکه طلا جایزه، ۵۰۰۰ امتیاز شهرت داده شده است.]

[اعلام جهانی: بازیکن چانگ لیام با موفقیت به سطح ۵۰ رسید. این دستاورد در دیوارهای شهرت حک شده است و شکوه او برای همیشه خوانده خواهد شد!]

[۵۰۰۰ سکه طلا جایزه، ۵۰۰۰ امتیاز شهرت داده شده است.]

«البته که بازی این رو به همه اعلام می‌کنه.» لیام خندید. با این حال، او در حال حاضر فرصت فکر کردن در مورد آن را نداشت.

درست همانطور که او اعلان‌ها را دریافت کرد، دیگران نیز آن را دریافت می‌کردند.

و قبل از اینکه آن چهار نفر که به او خیره شده بودند متوجه این موضوع شوند، بدنش جابجا شد و با حداکثر سرعت ممکن حرکت کرد.

کوسکه فقط به یک ثانیه زمان نیاز داشت تا دوباره شوالیه مرگ را احضار کند، بنابراین لیام نمی‌خواست شانس پیروزی‌اش را به خطر بیندازد.

او ممکن است در سطح ۵۰ باشد، اما آن شوالیه حداقل سطح ۸۰ بود و ناگفته نماند، او قبلاً یک بار به دست آن مرده بود.

لیام ناپدید شد و در حالی که همه با بی‌حرکتی خیره شدند و نمی‌دانستند نفر مقابلشان کجا رفته است، او بی‌صدا در کنار آنیا ظاهر شد.

«چی؟ چطور ممکنه؟» بلوند روسی فریاد زد و به سرعت شروع به طلسم کردن کرد، اما برای او دیگر خیلی دیر شده بود.

یک شمشیر بنفش در اطراف او برق زد و به طرز عجیبی با بدن آنیا تماس پیدا نکرد. آنیا نمی‌توانست با عصایش جلوی آن را بگیرد، نمی‌توانست طفره برود، کاری نمی‌توانست بکند.

آیا این به دلیل تفاوت در چابکی بود یا شاید... یک تکنیک جدید؟

آنیا هرگز چنین چیزی ندیده بود.

قبل از اینکه بتواند حرکتی انجام دهد یا حتی بفهمد چه اتفاقی افتاده است، زره سینه‌اش ترک خورده بود، گلویش بریده شده بود و خون به طور غیرقابل کنترلی فواره می‌کرد.

فقط حالا همه متوجه شدند که لیام به آ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی