باز: تکامل آنلاین
قسمت: 438
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۳۸ - کیمیاگر نابغه
«بذار حدس بزنم. شنیدی که من لرد مورد پسند پادشاه هستم و میخوای پیششون ازت تعریف کنم؟»
هوم؟ همچین چیزی وجود داشت؟ لیام از درون نیشخندی زد و با حالتی شدید سرش را تکان داد: «لطفا، میدونید که من کاری نکردم که لایق این باشم. من بیگناهم.»
لرد شیطان خندید: «رهبر پادگان شهر ثول، قبل از اینکه دوست خوب من رو دشمن خودت کنی باید به این فکر میکردی.»
_میدونستم.
برچسب خائن بودن او، احضار شاه، تمام مشکلاتی که داشت، همه چیز به خاطر آن مادر و دختر لعنتی بود.
لیام بیاختیار سرش را تکان داد.
_من باید از اون دو نفر بیشتر کار بکشم. خیلی سختتر تا بخاطر بلایی که سرم آوردن مجازات بشن.
لیام گفت: «لرد، برای هر اتفاقی که افتاده توضیحی وجود داره. با این حال، من اینجا نیستم که خودم رو توجیه کنم. اومدم اینجا باهاتون معامله کنم.»
«گوش می کنم.»
«من به طومار اسرارآمیزی توی خرابهای نه چندان دور از اینجا برخورد کردم و از اون به اطلاعاتی در مورد کیمیاگری دست پیدا کردم. طومار به محض دست زدن بهش از بین رفت، اما فکر میکنم با دانشی که به دست آوردم میتونم به شما کمک کنم توی کیمیاگری پیشرفت کنید.»
«آه؟ تو فکر می کنی که میتونی به من کمک کنی؟ هاهاهاها!»
لرد شیطان شروع به خندیدن کرد. لیام اکنون بیش از حد مطمئن بود که این شیطان فقط برای تحقیر کردن او به اینجا آمده است.
لیام به آرامی گفت: «اشتباه نکن لرد. من فکر نمیکنم کمک زیادی بتونم بکنم. بالاخره شما در زمینه کیمیاگری نابغه هستید. فکر میکنم شاید بتونم در مورد سادهترین دستورالعمل کمی به شما کمک کنم. این هم فقط یک احتماله. اما اگه واقعاً بتونم بهتون کمک کنم، میتونم از لرد بخوام که تاییدم کنن؟»
او همین حالا هم اینجا بود، بنابراین تصمیم گرفت قبل از ر...
کتابهای تصادفی
