باز: تکامل آنلاین
قسمت: 441
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۴۱ - برخورد!
پس از حدود یک ساعت سفر، لیام و لونا تقریباً به نقطهای نزدیک شده بودند که بقیه گروه منتظرشان بودند.
اما به محض رسیدن به آن منطقه، لیام پیام دیگری از میمی دریافت کرد.
«برادر، اعضای بعضی از انجمنهای دیگه هم اینجا هستن. نمیذارن ازشون عبور کنیم. حتی نمیذارن اینجا رو ترک کنیم. ازمون میخوان که اول ۱۰۰۰۰ سکه طلا به عنوان کارمزد پرداخت کنیم.»
«درحال حاضر ما موفق شدیم از دستشون فرار کنیم و توی این نقطه قایم شدیم، اما نمی دونم تا کی میتونیم دور نگهشون داریم.»
«باید اینجا رو ترک کنیم؟ تعداد اونا زیاده. چیکار کنیم؟»
«هوم؟» لیام که مشغول اسکن آسمان و زمینهای نزدیک تعقیب کنندگانش بود، این پیام را دید و چشمانش را گرد کرد: «هوم؟ توی این موقعیت، این بازیکنا کی هستن؟»
او می خواست به یک سیاهچال پناه ببرد و آرام در این اطراف بچرخد، اما بهنظر میرسید که اکنون ممکن نیست. این حرامزاده جدید چه کسی بود که زندگیاش را سختتر میکرد؟
لیام به گروه پیام داد: «بهزودی میرسم. سرجاتون بمونید.» بعد هر دو با سرعت بیشتری به سمت مقصد حرکت کردند.
«صبر کن لونا، هنوز وارد منطقه نشو.»
روباه نزدیک حومه منطقه فرود آمد. لیام از روی روباه پرید و وارد حالت [اختفا] شد.
«درحال حاضر بهتره محتاط باشیم. هنوز بازیکنای زیادی نباید اینجا باشن، کدوم انجمن اینجاست؟»
لیام با عجله در جنگلهای خشک راه رفت و بهسمت مختصاتی که میمی فرستاده بود حرکت کرد.
خوب بود که آنها با او تماس گرفته بودند زیرا اکثر انجمنها و بازیکنان متوسط هنوز وارد قلمرو زیرین نشده بودند. بنابراین هر کسی که اینجا بود قطعا سطح متوسط نبود.
او نمیدانست آنها چه انجمنی هستند، اما قطعاً در مورد انجمن پرتگاه سرخ میدانستند. در غیر این صورت، برای یک گروگانگیری مسخره ۱۰۰۰۰ سکه طلا درخواست نمیکردند.
بعد از اینکه انجمن پرتگاه سرخ بهطور مکرر دستاوردهای جهانی را برای رسیدن به رتبه اس به دست آورد، احتمالاً کمتر بازیکنی وجود خواهد داشت که از آنها اطلاعی نداشته باشد.
و بهن...
کتابهای تصادفی

