باز: تکامل آنلاین
قسمت: 445
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۴۵ - من یک اعلامیه دارم!
لیام فقط به یک نگاه نیاز داشت تا ببیند چرا ناگاها به راحتی همه را شکنجه میدهند. مطمئناً آنها سطوح بالاتر و همچنین ویژگیهای بهتری داشتند، اما یک عامل پنهان دیگری نیز وجود داشت.
چیزی که دیگر اعضای انجمن متوجه نشده بودند این بود که شعاع کوچکی از ابر سمی در اطراف هر ناگا وجود داشت که آنها را آسیبپذیرتر میکرد و شاید سرعت و سایر ویژگیهای آنها را نیز تحتتأثیر قرار میداد.
با اتفاقات زیادی که بهطور همزمان میافتند، بسیاری از بازیکنان به جزئیات کوچک و آسیبهای نقطهای توجه نمیکردند، اما گاهی اوقات این جزئیات تفاوت بسیاری ایجاد میکرد.
این نخبگان ناگا نباید در وهله اول مورد حمله قرار میگرفتند، اما از آنجایی که مورد تهاجم قرار گرفتند، باید هرچه سریعتر از بین بروند تا باری بر تانکها وارد نشود.
با این حال، آنها قادر به انجام این کار نبودند زیرا ناگاها تنها دشمنانی نبودند که با آن سروکار داشتند. به همین دلیل بود که گلادیاتورها به سرعت درحال سقوط بودند.
لیام این را مشاهده کرد و این اشتباه را مرتکب نشد که نزدیک به این نخبگان ناگا شود.
او هدف خود را انتخاب کرد، ناگایی که هنوز مقدار زیادی از سلامتیاش باقیمانده بود. او شروع به استفاده از چند طلسم کوچکی که آموخته بود کرد.
[تلهشاخههای نیستی]
[طوفان آتش نیستی]
درحالی که اولی برای لحظهای ناگا را در جای خود نگه داشت، دومی سیلی از آتش سوزان را بر نخبه جاری کرد.
هیسسسسسسس!
ناگا از شدت درد بدنش را تا نیمه به زمین کوبید و تمام خشم خود را روی تانک بیچارهای که سعی میکرد در مقابل ناگا از خود دفاع کند فرو برد.
پسرک پرواز کرد و حالا تمام توجه ناگا روی لیام بود.
غرش!
صدای هیسهیس ناگا درحالی که به سمت لیام پرید و بدن پیچ خوردهاش را کنار او انداخت، به صورت غرشی بیرون آمد.
«نه. زیاد تند نرو.» لیام به خوبی نیت موجود را درک میکرد.
ناگا میخواست او را نیز درون ابر سمی خود به دام بیندازد، بنابراین قبل از اینکه بتواند فرود بیاید، لیام چندین قدم به عقب رفت و بطور اتفاقی به میان دستهای از بازیکنان تیم گلادیاتورها وارد شد.
لیام دو گلوله [طوفان آتش نیستی] دیگر را یکی پس از دیگری به سمت ناگا فرستاد و به هیولا استراحت نداد و قبل از اینکه ناگا بتواند دوباره به او برسد، لیام نیز از آن نقطه رفته بود.
فقط بازیکنان نزدیکی که بین او و ناگای تقریباً درحال پرواز گیر کرده بودند، آسیب دیدند. ناگا آنها را مانند پینهای بو...
کتابهای تصادفی


