فصل ۴۴۶ - سر یا دم؟

بسیاری از مردم این را نمی‌دانستند، اما تیم واقعی پرتگاه سرخ همان تیم چهل‌ بازیکن در قلمرو زیرین بود.

تک‌تک آن‌ها عهد وفاداری کرده بودند و مدتی بود که همه در کنار هم می‌جنگیدند.

اگرچه در این گروه متشکل از چهل بازیکن، چند گروه کوچکتر وجود داشت. برخی افراد با پیشینهَهای مختلف به یکدیگر نزدیک بودند و پیوند خوبی با یکدیگر داشتند.

بنابراین وقتی لیام بلند شد و این خبر را به همه داد. همه‌چیز خیلی راحت‌تر از آن چیزی که او انتظار داشت پیش رفت.

درک، می‌می و شن‌یو قبلاً در مورد آن می‌دانستند، اما این اولین باری بود که بقیه گروه این را می‌شنیدند.

در ابتدا آن‌ها نیز سؤالات و تردیدهایی داشتند، اما وقتی لیام در مورد مرگ و میر مربوط به کپسول بازی صحبت کرد، هیچ‌کس نمی‌توانست این واقعیت غیرقابل انکار را زیر سوال ببرد.

هر چیز دیگری ممکن است یک فرضیه یا احتمال باشد اما این در دنیای واقعی، درست مقابل چشمان همه اتفاق افتاده است.

بنابراین اگر یک مرگ در بازی می‌تواند بر زندگی واقعی تأثیر بگذارد، چیزهای دیگر از داخل بازی نیز ممکن است بر زندگی واقعی تأثیر بگذارند.

لیام به بازیکنان فشاری وارد نکرد و به آن‌ها فرصت داد تا در مورد مسائل فکر کنند.

از آنجایی که آن‌ها قبلاً داخل سیاه‌چال بودند و از دنیای بیرون پنهان بودند، نیازی به عجله نبود.

لیام با آرامش در گوشه‌ای نشست و شروع به بررسی گیاهان جدید از قلمرو زیرین کرد که پس از غارت کالسکه به دست آورده بودند.

همه این‌ها برای او کاملاً جدید بود و او هیچ نظری در مورد آن‌ها نداشت. پس ساقه‌ها را یکی پس از دیگری بیرون آورد و شروع به مطالعه خواص آن‌ها کرد.

در همین حال، می‌می و شن‌یو مشغول تماشای اقلام غارتی بودند.

می‌می بررسی می‌کرد که ببیند کدام یک از آیتم‌های منحصربه‌فرد موجود در اقلام غارتی با تاج زمردیش هماهنگی دارد. درحالی که شن‌یو مواردی که ویژگی‌ افسون اضافی داشتند را بررسی می‌کرد.

شن‌یو متوجه...